دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

 

 

 
 
 
امروز داشتم از جلو گلفروشی رد میشدم دیدم قشنگترین گل دنیا نیست.... نگران شدم....... اس ام اس دادم بگم گوسفند برا چی خوردیش..؟!!
 
 
لرزش صدات.........برق نگات........تپش قلبت........نفسهای تندت........همه اینا نشونه اینه که............ .تیروئیدت فعاله
 
 
اگهی ازدواج: خانومی هستم تحصیل کرده،زیبا،با موهای مشکی و بلند،چشم های مشکی،اندامی مناسب ،کمری باریک،کاملا معاشرتی،دارای اپارتمان و ماشین اخرین مدل و با وضع مالی عالی،که حاضر به ازدواج با هیچ مردی نیستم....فقط اگهی دادم دلتون بسوزه
 
 
یه مرد کدوتنبل می خره می زارتش کلاس تقویتی
 
 
به یکی میگن با اداره جمله بساز
میگه:اداره بارون می باره.....
 
 
یه پیرمردچوب سیگارش بلندبود.
بهش میگن چراچوب سیگارت اینقدربلندهستش!
میگه به خاطراینکه دکتربمن گفته هرچه
میتونی ازسیگاردوری کن
 
 
ان کس که می گفت دوستم دارد عاشقی نبود که به شوق من امده باشد رهگذری بود که روی برگهای خشک پاییزی راه می رفت صدای خش خش برگها همان اوازی بود که من گمان می کردم میگوید: دوستت دارم
 
 
من بی پناهم تو بی گناهی - دل به تو دادم ، چه اشتباهی از تو کشیدم شکل کبوتر - نقاشی ام رو بگذار و بگذر تو این نبودی ، من بد کشیدم - آخه دلت رو هرگز ندیدم تو بی گناهی ، من بی پناهم - ایمن بمانی از اشک و آهم
 
 
تنهایی را دوست دارم زیرا بی وفا نیست ... تنهایی را دوست دارم زیرا عشق دروغی در آن نیست ... تنهایی را دوست دام زیرا تجربه کردم ... تنهایی را دوست دارم زیرا خداوند هم تنهاست ... تنهایی را دوست دارم زیرا.... در کلبه تنهایی هایم در انتظار خواهم گریست و انتظار کشیدنم را پنهان خواهم کرد
 
   
یارو شلوارشو بر عکس میپوشه ننش میگه الهی من قربون بچم برم که هر وقت داری میری انگار داری میای
 
 
مرام فقط مرام گاوچون نگفت من گفت ما 2- صفا فقط صفای مورچه که هر وقت گریه کرد هیچکس اشکش ندید 3- رفیق فقط کلاغ نه بخاطر سیاهیش به خاطر یه رنگیش 4- معرفت فقط معرفت کرم نه به خاطر کرم بودنش به خاطر خاکی بودنش 5- یه رنگی فقط یه رنگی دیوار که هرچی مردو نا مرده بهش تکیه میدن 6- نامردارو خیلی دوست دارم چون اگه نباشن مردا مشخص نمی شن
 
 
به یه نفر می گن اون جهنمه اون بهشت کدومشو می خوای بری . می بینه جهنم خیلی ردیفه و کلی حوری ریختن توشو دار و درخت و از این حرفا . میگه می رم جهنم . تا پاشو میزاره آتیش و این حرفا میریزه سرش . میگه چی شد . می گن آخه چند وقت بود کسی نمی اومد اینجا رفته بود رو اسکرین سیور
اگر سهم من از این همه ستاره فقط سوسوی غریبی است، غمی نیست. همین انتظار رسیدن شب برایم کافیست
 
 
نگرانی هرگز از غصۀ فردا چیزی نمی کاهد ، بلکه فقط شادی امروز را از بین می برد
 
 
عشق همیشگی است این ما هستیم که فنا پذیریم. عشق متعهد است این ما هستیم که عهد شکنیم
 
 
کار عشق باز کردن زخمهای کهنه نیست ، بلکه درمان آنهاست

 

***کــوتـــاه اما عـــاشـــقـــانــــه***

 

 

دوستت دارم : بی نهایت ، تا قیامت ،با صداقت دوستت دارم: خالصانه ، عاشقانه ، عاجزانه ، عاطفانه

در دفتر یادبود دوستان بر روی درختان کهنسال بر روی شنهای ساحلی نوشتم دوستت دارم ، اما دفتر یاد بود دستان پاره شد، باد درختان کهنسال را شکست ، امواج شنهای ساحل را شست و برد اما ! هیچ چیز نتوانست یاد تو را از صحنه ی قلبم پاک کند ....

 

عشق یعنی آخرین حد جنون ، عشق یعنی همرنگ خون ، عشق یعنی بیکران دریای صبر ،‌ عشق یعنی انتهای هر چه درد ، دوستت دارم عزیزم پس عشق یعنی خود تو ، خود من ، خود ما ...

 

هیچ وقت دل به کسی نبند چون این دنیا اونقدر کوچیکه که توش دوتا دل کنار هم جا نمیشه... ولی اگه دل بستید هیچ وقت ازش جدا نشو چون این دنیا اوقدر بزرگه که پیداش نمی کنی

 

به تو گفتم که مرا چقدر دوست داری و تو در جواب من گفتی به اندازه تمام ستاره های آسمان ولی کاش هیچ وقت آسمان ابری نبود

 

به آسانی در یک دقیقه می توان یک نفر را خرد کرد، می توان در یک ساعت یک نفر را دوست داشت، می توان در یک روز عاشقش شد، اما یک عمر طول می کشد تا بتوان یک نفر را فراموش کرد

 

بی تو در خلوت خود شب همه شب بیدارم اه ای خفته که من چشم براهت دارم خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید چه کنم دست خودم نیست اگر می بارم کم برای من از این پنجره ها حرف بزن من بدون تو از این پنجره ها بیزارم جان من هدیه ناچیز تقدیم شما گر چه در شان شما نیست همین را دارم من که تا عشق تو باقیست زمین گیر توام من که تا عشق تو باقیست زمین گیر توام لااقل لطف کن از روی زمین بردارم

 

کاش قلبم درد تنهایی نداشت چهره ام هرگز پریشانی نداشت برگهای آخر تقویم عشق حرفی از یک روز بارانی نداشت

 

عشق امدنی است نه اموختنی

 


زندگی گل سرخی است که گلبرگهایش خیالی و خارهایش واقعی است .


سادگی را دوست دارم چون با صداقت است هیچ دروغی درآن راه نداردمانندکودکی است که با چشمان معصوم اش به همه نگاه میکند وبا معصومیت اش هزاران حرف به دنیا میزند


زندگی کتابی است پرماجرا ، هیچگاه آنرا به خاطر یک ورقش دور مینداز


بخشندگی را از گل بیاموز، زیرا حتی ته کفشی که لگدمالش می‌کند را هم خوش بو می‌کند


وقتی که دیگر نبود من به بودنش نیازمند شدم وقتی که دیگر رفت به انتظار آمدنش نشستم وقتی دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد من اورا دوست داشتم وقتی اوتمام شد من اغاز شدم و چه سخت است تنها متولد شدن مثل تنها زندگی کردن مثل تنها مردن

 

 
عشق نمی پرسه اهل کجایی ، فقط میگه تو قلب من زندگی می کنی . عشق نمی پرسه چرا دور هستی فقط میگه همیشه با من هستی . عشق نمی پرسه که دوستم داری فقط میگه : دوستت دارم


 
درشهرعشق قدم میزدم گذرم افتادبه قبرستان عاشقان خیلی تعجب کردم تاچشم کارمی کردقبربودپیش خودم گفتم یعنی این قدرقلب شکسته وجودداره؟یکدفعه متوجه قلبی شدم که تازه خاک شده بودجلورفتم برگهای روی قبرراکنارزدم که براش دعاکنم وای چی میدیدم باورم نمیشه اون قلبه همون کسیه که چندساله پیش دله منو شکسته بود

بنویس از سرخط: بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست بنویس که بدونه: وقتی نباشه قلبت از غصه خون نیست اونکه گذاشتو رفت: یه روز سرش به سنگ میخوره برمیگرده دیگه صداش نکن: بذار خودش بیاد دنبالت بگرده دیگه گریه نکن: آخه اشک تو باعث شادی اونه دیگه به پاش نسوز: آخه اون واسه تو دیگه دل نمیسوزونه اگه میخواست میموند: حالا که رفتو غصش رفته ز یادم اگه پیشم میموند: دیگه جز اون به هیشکی دل نمیدادم

 

 سرکلاس دو خط سیاه موازی روی تخته کشید!! خط اولی به دومی گفت ما می توانیم زندگی خوبی داشته باشیم ..!! دومی قلبش تپید و لرزان گفت : بهترین زندگی!!! در همان زمان معلم بلند فریاد زد : " دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند" و بچه ها هم تکرار کردند: ....دو خط موازی هیچگاه به هم نمی رسند مگر آنکه یکی از آن دو برای رسیدن به دیگری خود را بشکند !!

عشق یعنی خاطرات بی غبار دفتری از شعر و از عطر بهار عشق یعنی یک تمنا , یک نیاز زمزمه از عاشقی با سوز و ساز عشق یعنی چشم خیس مست او زیر باران دست تو در دست او

دستهایم برایت شعر مینویسد اما تو هرگز نخواهی خواند آتش عشق در چشمانم غوطه می زند ولی تو هرگز نخواهی دید نه، تو هرگز مرا نخواهی فهمید و من با این همه اندوه از کنارت خواهم گذشت و باز تو درک نخواهی کرد

عشق تنها برای یک بار می اید و برای تمام عمرش می اید عشق همان بود که به تو ورزیدم حقیقتا همان یک بار حقیقتا همان یک بار و از بس بدان اویختم تا همیشه همه ی زندگی ام با ان بیش خواهد رفت بس تا همیشه عا شقت می مانم

عشق گلی است که اگر آن را به قصد تجزیه و تحلیل پرپر کنید، هرگز قادر نخواهید بود که آن را دوباره جمع کنید

اگه روزی شاد بودی، بلند نخند که غم بیدار نشه و اگه یه روز غمگین بودی، آرام گریه کن تا شادی ناامید نشه اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم هیچ گاه برای امدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من

از کسی که دوستش داری ساده دست نکش. شاید دیگه هیچ کس رو مثل اون دوست نداشته باشی و از کسی هم که دوستت داره بی تفاوت عبور نکن .چون شاید هیچ وقت ،هیچ کس تو رو مثل اون دوست نداشته باشد 

روی تخته سنگی نوشته شده بود: اگر جوانی عاشق شد چه کند؟ من هم زیر آن نوشتم: باید صبر کند. برای بار دوم که از آنجا گذر کردم زیر نوشته ی من کسی نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟ من هم با بی حوصلگی نوشتم: بمیرد بهتر است. برای بار سوم که از آنجا عبور می کردم. انتظار داشتم زیر نوشته من نوشته ای باشد. اما زیر تخته سنگ جوانی را مرده یافتم...


نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام۰ اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده ام اما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

 

یه دختر کوری تو این دنیای نامرد زندگی میکرد .این دختره یه دوست پسری داشت که عاشقه اون بود.دختره همیشه می گفت اگه من چشمامو داشتم و بینا بودم همیشه با اون می موندم یه روز یکی پیدا شد که به اون دختر چشماشو بده. وقتی که دختره بینا شد دید که دوست پسرش کوره. بهش گفت من دیگه تو رو نمی خوام برو. پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند تلخ بهش زد و گفت :مراقب چشمای من باش

 

هرگاه شعله می گیری از بیرون تا درونم ازمی دانم تا نمی دانم هایم را زیر و زبر می کنی عجیب تر آنکه هرگزدرمن غروب نکرده ای چه شامگاهان، چه روزهای ابری در من باریده ای بیش از آنچه آسمان بر زمین در من ریشه داری از چشم تا دل خورشید را می دانم که آتش است تو را نه او هر روز غروب می کند وتو هر لحظه در من می زایی هزار خورشید بی غروب را هزار بار لذت اولین بار عاشق شدن را در تو چیزی هست که نمی دانم

 

چی بگم باز بگم دوست دارم باز بگم دیوونتم عاشقتم چی بگم ازعشق همیشه ماندگار بگم یا ازآرزوهای محال عشقی که من به تو دارم همیشه موندگاره اما رسیدن به تو آرزوی محاله تو بمون با دل خوشیهات من میمونم با دلواپسیهام ... تو بمون با عشقه همیشه موندگار من میمونم با آرزوهای محال

همه اونایی که دلاشون آسمونیه ،‌ نگاهشون بارونیه ، خنده هاشون بی ریاست

گریه هاشون رنگ یه دنیا شبنمه ، به همه چیزهایی که تمنای درونیشونه برسن


دنیای سبز دوستی ها ، یه دنیای بی خزونه ، اگه باغبون دلامون دریچه ها رو روی هجوم تردیدها ببنده ، ما برای به یاد هم بودن ، به چند خط نوشته ، یه شاخه گل مریم ، یه عکس یادگاری وخیلی چیزهای دیگه نیازی نداریم . برای این که من و تو یاد هم باشیم ، تنها یه خاطره هم میتونه‌، خاطره ساز دوستی های ابدیمون باشه
خاطره کوچیکی از همه باهم بودنهامون. حالا دیگه تداوم دوستیمون ، دست خودمونه، به این که چقدرنسبت به هم صادق باشیم ، بی ریا باشیم و با ایمان نمی دونم کجای راه دوستی هستم‌، ابتدا یا نیمه راه ، اما هر جا که باشم ، بذار آینده دوستیمون رو با این جمله زلال کنم که : دوستت دارم ، دوست من