-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 08:24
خدا گفت : لیلی یک ماجراست ، ماجرایی آکنده از من ، ماجرایی که باید بسازیش شیطان گفت : یک اتفاق است ، بنشین تا بیفتد . آنان که حرف شیطان را باور کردند . نشستند و لیلی هیچگاه اتفاق نیفتاد . مجنون اما بلند شد، رفت تا لیلی را بسازد . خدا گفت : لیلی درد است ، درد زادنی نو ، تولدی به دست خویشتن . شیطان گفت : آسودگی است ،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 08:23
زندگی تکرار یک تکرار است ما بازی می کنیم و خواهیم بازنشست شد آیا تنها ترین نجوا مرگ نیست کار را که کرد آن که تمام کرد *** اینجا منم همان در گریبان فرو برده سر آن مرد که از درد درون خود خسته است این من منم که تنها تر ز هر چه بی کسی تنها نشسته ام *** مترسکانی دیوانه قهقهه های منی در گیر و شیشه ای از ادبار و از انجام دیر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 08:11
ازدواج همچون شهر محاصره شده است: آنهایی که وارد شده اند( ازدواج کرده اند) تلاش می کنند از آن خارج شوند. آنهایی که وارد نشده اند( ازدواج نکرده اند) تلاش می کنند که به آن وارد شوند. در دنیای بچگی هر کس زودتر بگوید: دوستت دارم ، برنده است. ولی در دنیای واقعی وبزرگسالی هر کس زودتر بگوید:دوستت دارم ، بازنده است. برای...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 08:10
زندگی چیه ؟ زندگی عشقه، عشق چیه ؟ عشق بوسیدنه، بوسیدن چیه ؟ بیا اینجا بهت بگم!!! ************ ********* ****** به غضنفر میگن چرا خودترو به سپر ماشین میمالی مگه می خوام اوقات فراغتم سپری بشه ************ ********* ****** مصارف مهم اس ام اس در ایران : 1-پیغام های اورژانسی ( سر رات که داری میای 2تا بربری بخر) 2- اطلاعات...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 08:08
چشمهایم در فراسوی زمان رخسار تو را می جوید . کاش تو هم ، زمان را می شکافتی تا به رویای چشمانم برسی . آه ..... آ ه که شهاب زندگی مجالی نداد . مجال یک لبخند ، یک بوسه . نوبت من ، لحظه ها چه زود دیر می شد . باز هم شکر ..... شکر که خوشه چین روزگار رحمتی عطا کرد تا سیب سرخ رهائی را به من هدیه دهی . ملائک می خورندش تا...
-
تکانم ده ......!
چهارشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1386 08:07
تکانم ده ! تکانم ده ! نمرده این من – بی تو نمرده ، او هنوزم هست ولی بی تو ، ولی بی تو که می دانست شبی من هم کنم باز این کتاب درد شوم بی روح- بی روح و بخوانم من غزل را سرد درخت لخت بیرون هم سرش از هر کجا بالاست تو دانی او بدون برگ بمانندم کنون تنهاست تکانم ده ! بلرزانم ! نکن باور که سردم من نوای آن لبانت را ز خاطرها...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1386 08:19
از خواب می پرم چیزی یادم نمی آید فقط از چشمان خیسم می فهمم که خواب تو را می دیده ام ای کاش در کنارم بودی تا همانگونه که دلم را شکستی سکوت تنهاییم را نیز بشکنی کنار پنجره می روم آسمان بر خلاف دل ابریم صاف است مانند هر شب ستاره ها را می شمارم یکی کم است.... شاید امشب هم در جایی کسی مانند من ستاره بختش را به بهای دل...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1386 08:16
غروب شد . خورشید رفت. آفتابگردان به دنبال خورشید می گشت. ناگهان ستاره چشمک زد. آفتابگردان سرش را پایین انداخت. گلها هرگز به معشوقشان خیانت نمی کنند ................. هیچ وقت به خودت مغرور نشو.... برگها همیشه وقتی می ریزند که فکر می کنند طلا شدند. خدایا ما اگر بد کنیم ترا بنده های خوب بسیار است. تو اگر مدارا نکنی ما را...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1386 08:14
حلالم کن اگه با تو نبودم اونکه میخواستی حلالم کن اگه لبهام نگفتن حرفی از راستی ببخش بر من بدیهامو ببر از یاد این نامو حلالم کن که شاید چشم گریونم نبینه صبح فردا رو بمیره امشب و دیگه نبینه عشق و رویا رو...... -------------------------------------------------- مسافرم دیگه نرو توی جاده ی جدایی دیگه اینجوری ندو مسافرم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1386 08:06
-
اس ام اس های جدید عاشقانه!
سهشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1386 08:03
خرج کن ولی اصراف نکن. عاشق شو ولی دیوانگی نکن. اسوده باش ولی بیخیالی نکن . حرف بزن ولی وراجی نکن. دوستت دارم........... ولی پورو نشو برات یه هدیه دارم ##**#####**# # این یه سیم خارداره. بپیچ دورت تا کسی دستش به گل من نرسه نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1386 13:07
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1386 09:15
خواستگاری در دوره های مختلف یک هفته پس از خلقت آدم : چون حوا بدون پدر و مادر بود آدم اصلا مشکلی نداشت و چای داغ را روی خودش نریخت . پانصد سال پس از خلقت آدم : با یه دونه دامن از اون چینی خال پلنگی ها میری توی غار طرف.بلند داد می زنی:هاکومبازانومبا(یعنی من موقع زنمه ) بعد میری توی غار پدر و مادر دختره. با دامن چین چینی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 اردیبهشتماه سال 1386 08:55
چرا وقتی آدم تنها میشه غم و غصه اش قد یه دنیا میشه میره یه گوشهء پنهون می شینه اونجا رو مثل یه زندون می بینه غم تنهایی اسیرت میکنه تا بخواهی بجمبی پیرت میکنه وقتی تنها میشم اشک تو چشم هام پر میزنه غم میاد یواش یواش خونه ء دل در میزنه یاد اون شبها میافتم زیر مهتاب بهار توی جنگل ، لب چشمه می نشستیم من و یار غم تنهایی...
-
معجزهُ قرن ها تکامل....
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 09:15
تولد تفکر علاقه پیدایش شناخت تفکر سوال شناخت تفکر عشق عاشق معشوق تنفس ضربان مسیر اختشاش درآمیختن میل ضربان کشش امید شور و اشتیاق تصویر ترس تنبیه تحقق تضمین انزجار گسستن تنفر سقوط مرگ خاطره زمانیکه نمی دانی یک تولد ، یک خاطره را رقم می زند مرگ نگاهت ، سقوط علاقه را در بر دارد تحقق پیدایش ، تنفر شناخت را می سازد و تفکرت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 09:08
چند جمله تاءکیدی برای: ( برای ایمان ) خدایا تو نخواهی گذاشت که از مراد دلم دور بمانم . ( برای اوضاع و شرایط درست ) هم اکنون عشق الهی هر گونه اوضاع و شرایط نادرست را در ذهن و تن و امورم نیست و نابود می کند. عشق الهی قدرتمند ترین عنصر عالم است وهرچه را که هم جنس خود نباشد از میان بر می دارد . ( برای رهایی از هر گونه قید...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 08:41
تو که فکر جدایی کرده بودی خیال بی وفایی کرده بودی چرا با این دل خوش باور من تو قصد آشنایی کرده بودی. هیچ چیز بدتر از این نیست که یکیو که دوستش داری بهت بگه که دیگه هیچ احساسی بهت ندارم. آنقدر ظلم که دنیا بر دل ما میکند بر دل هر کس کند او ترک دنیا میکند تا که گویم امروز ترک دنیا میکند تا که آن روز میرسد امروز وفردا...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 08:26
ملانصرالدین بالای منبر سخنرانی می کرد: هرکس چندتا زن داشته باشه به همون تعداد چراغ تو بهشت براش روشن می شه. ییهو توی جمعیت، زن خودش رو دید. هول کرد و گفت: البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش شباهت پسر خوب با پری دریایی چیه؟ هر دو از اول افسانه بودند!!! دوست واقعی کسی است که دستهای تو رو بگیره ولی قلب تو رو لمس کنه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1386 08:01
کلمه ها بر احسا سها و اندیشه ها تاثیر می گذارند . احسا سها بر افکار وکلمه ها مؤثرند . اندیشه ها بر کلمه ها و احساسها تاثیر می گذارند . بگوییم : از اینکه وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم . نگوییم : ببخشید که مزاحمتان شدم . بگوییم : در فرصت مناسب کنار شما خواهم بود . نگوییم : گرفتارم . بگوییم : راست می گی؟ راستی؟...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 08:50
-
دوستم، گلم ،نازنینم ،گوشت رو بیار یه کمی حرف دارم باهات
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 08:41
به هیچ کس اعتماد نکن دخترک به هیچ کس راز دل نگو دخترک به هیچ کس نگو که دل بسته ام به تو به هیچ کس نگو که عاشقش شدی نه، نه ،نگو نه، نه، به هیچ کس اعتماد نکن به هیچ کس نگو که یک شبی کنار پنجره گریه کردی از خاطرش به هیچ کس نگو که از دیدنش سرعت قلبت از ثانیه جلو می زند به هیچ کس نگو که روزها گذشت و پیر شدی در انتظار دیدنش...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 08:30
نخستین مرحله عشق،محبت است باید قلب خود را به گونه ای بپروانیم که شادمانی همه موجودات زنده را آرزو کنیم دومین مرحله عشق ،شفقت است . چنان که به رنج تمامی موجودات هستی بیندیشیم انگونه که اندوه و تشویش انها در خیالمان جان بگیرد و حس شفقت و همدلی نسبت به انان در درونمان بیدار شود. سومین مرحله عشق ،شادمانی است چنان که بفکر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 08:20
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 08:19
خدا را تنها زمانی خواهی شناخت که خداوند برایت مسئله مرگ و زندگی باشد نه یک پرسش یا کنجکاوی . عادت خوب و عادت بد وجود ندارد،زیرا هر عادتی بد است . هوشیار باش، با چشمانی بی تعصب نگاه کن وفقط بی تفاوت بنگر . در طلب نباش،از دست خواهی داد، طلب نکن وبدست آر . ذهن همیشه دروغ می گوید،زیرا هیچگاه در حال نیست . خداوند یعنی بودن...
-
بدانید
شنبه 1 اردیبهشتماه سال 1386 08:18
مرگ را بگویید کسی اینجا به انتظار ایستاده مرگ را بگویید من هستم کسی که میعاد گاه را ترک نکرده است من از خورشید آموخته ام سوختن و تکرار را در آب دیدم خداوند هست من خداوند را فهمیده ام چشمانم از آسمان بارانی ترند اما گلویم هنوز سکوت می نوشد من بغض خواهم کرد اما اشک نخواهم ریخت دار تنهایی من رنگین است آن قدر رنگ وا رنگ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 فروردینماه سال 1386 08:43
یادت هست اَمانتی را که به دست تو داده بودم در بازارِ تجارتِ دل به اندک قیمتی مُفت دادی؟ ای زندگی چه گستاخانه وجودت را بر آدمی تحمیل می کنی. وانسان چه بَرده وار این پیام تحمیل را به گوش جان می شنود. بی آنکه بداند وجودت را با نام تقدیر در رگهای هستیش می ریزی. یکی بود یکی نبود... اونی که بود تو بودی . اونی که نبود من...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 فروردینماه سال 1386 08:32
ترکه شبا یه پارچ آب خالی بالا سرش میذاشته و می خوابیده ازش می پرسن: آخه خنگ چرا اینجوری می کنی؟ میگه : خوب یه موقع نصفه شب از خواب پا پیشم می بینم تشنم نیست .. اونوقت چیکار کنم؟ *** دوتا پسر حوصلهشان سر رفته بود. یکی از آنها گفت: بیا شیر یا خط بیندازیم. اگر شیر شد میریم دوچرخه سواری، اگر خط شد میریم ماهواره نگاه...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 فروردینماه سال 1386 08:26
من دیگه خسته شدم بس که چشمام بارو نیه پس دلم تا کی فضا ی غصه رو مهمو نیه من دیگه بسه برام تحمل این همه غم بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم وقتی فایده ای نداره ، غصه خوردن واسه چی واسه عشقای تو خالی ، ساده مردن واسه چی نمی خوام چوب حراجی رو به قلبم بزنم نمی خوام گناه بی عشقی بیفته گردنم نمی خوام در به در پیچ و خم این...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 فروردینماه سال 1386 08:25
خندهُ لهیده ..... من عاشقت بودم تو عاشق نبودی من بقایت بودم تو اما نبودی من کلمات آشکار وجودم را غمگینانه به پایت می ریختم اما تو حتی صدای له شدن اندام حرفهایم را به روی خود نیاوردی تکان نخور جاده دارد به پایان می رسد خندهُ لهیده خنده دار است!!! خنده ای که هنوز مجسمهُ پانته آ را پست می بوسد !!! تکان نخور آفرین!!!...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 28 فروردینماه سال 1386 08:21
دوست دارم خیلی زیاد ...دوست دارم.. دوست دارم خیلی زیاد ...خیلی زیاد ... اینو واسه تو ساختمش ...امیدوارم خوشت بیاد ...این جمله ی منه ...دوست دارم خیلی زیاد ...فکر کردن اصلا نمی خواد ...دوست دارم خیلی زیاد ...فقط واسه تو ساختمش ... دوست دارم خیلی زیاد ...به چشماتم خیلی میاد ...دفتر شعر من کجاست ؟واسه اون ناز نگات ...می...