-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 خردادماه سال 1386 08:19
دارم لبه حوضچه کم عمق حیاط پابرهنه راه می روم. ترس افتادن توی آب آن هم آب کم عمق یکی از ترس های لذت بخش است! اگر بیفتم توی آب؟!!!خیلی لذت دارد! نمی دانم این چندمین بار است که دارم محیط حوضچه را طی می کنم... پابرهنه!!! دارم پابرهنه فکر می کنم ، به این که چرا ما آدم ها با هم رفت و آمد می کنیم؟! یک مشت جواب کلیشه ای در...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 خردادماه سال 1386 08:14
اول بخون بعد نظر بده... اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود . *** همیشه هر چیزی را که دوست داری به دست نمی آوریم پس بیایید آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم . *** بهای عشق چیست بجز عشق ؟ (ماری لولا) *** نمی خوام بگم قدر 1 دنیا دوست دارم چون دنیا 1روز تموم می...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 خردادماه سال 1386 08:13
روزی از عشق خودم را حلق آویز می کنم و آخرین آرزوی من این است در روی طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود *** در همه عالم گشتم و عاشق نشدم تو چه بودی که تو را دیدم و دیوانه شدم *** گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 خردادماه سال 1386 08:12
اینم از اس ام اس های جدید... اگه خوندی باید نظر بدی(آخه اینهمه اس ام اس ارزش یه نظر هم نداره؟!) عشق بها دارد ... من و تو بودیم و یک دریا عشق ، حالا من هستم یک دنیا اشک ... آری ... عشق بها دارد !!! آره زندگیم همینه !دیگه چاره ای ندارم !صبح تا شب این شده کارم یا تو باشی و بخندم یا نباشی و ببارم چه زیباست بخاطر تو زیستن...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 خردادماه سال 1386 08:07
باز امشب دل برایت بیقراری میکند در غم عشقت چه معصومانه زاری میکند باز امشب چشم من تر میشود از گریه ام گریه از عشق من امشب پاسداری میکند گر تو باشی در کنارم تا ابد ای نازنین چشم و قلبم لشکر غم را فراری میکند مهرو ایمان و وفا هست کوله بارم خوب من هرسه عشقت را برایم خواستگاری میکند
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 خردادماه سال 1386 08:02
گفتی بمان گفتم چشم گفتی بخوان گفتم چشم گفتی بترس گفتم چشم گفتم بمان گفتی نه آدمـک آخــرِ دنیــاست، بخند... آدمـک مـرگ هـمین جاست، بخند... آن خـدایی که بـزرگش خوانـدی به خـدا، مثـل تـو تنهـاست، بخند... دستخطی کـه تـو را عاشـق کرد شوخـیِ کاغــذی ماسـت، بخند... فکر کن دردِ تـو ارزشـمند است فکر کن گریـه چـه زیباست،...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 5 خردادماه سال 1386 08:01
نمی دانم..... چه بود نمی دانم..... فرشته بود نمی دانم.....عشق بود نمی دانم..... چه بود می خواهم در اوج فریاد بزنم و بگوییم . این حق من نبود...... این آشفتگی آخه مال من نبود . آرزویم چیز دگر بود...... اما افسوس طالعم.نحس بود و او شد یک خاطره...... گناه من چه بود که این گونه غمهایم را باید در چشمان حبس می کردم وفریادم...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 08:59
از کجا بفهمیم یه پسر تو اروپا ایرانی هست یا نه چطوری می شه گفت که تو یک پسر ایرونی هستی : اگر که شما فروشنده ماشین باشی و در آن واحد خواننده اگر که پشت سر خانومت با مادرت غیبت کنی اگر که به کنسرت بری ولی هیچوقت خواننده را نبینی و همرا ه با نوشیدنی توی کریدور بایستی و دختر ها رو دید بزنی اگر که هیچوقت حلقه عروسیت رو به...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 08:51
تصاویری از تضاد طبقاتی در دنیای بی رحم سلام دوستان عزیز امروز واسه شما دوستان خوبم ۷ عکس از تضاد طبقاتی در دنیای امروز رو گذاشتم که دلم می خواد یه کم بیشتر از قبل به این مسئله فکر کنیم و با خودمون بگیم که چرا باید در جهانی با این همه ثروت چنین وضعی وجود داشته باشه ؟
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 08:45
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 خردادماه سال 1386 07:54
دیگر برای اینکه گریه نکنم هیچ بهانه ای ندارم گریه گاهی رمز تدبیر اشتباهات است کاش چمدان عشقمان را آنقدر سنگین نمی بستیم که وسط راه آنرا به زمین بیاندازیم وراه را بدون آن ادامه بدهیم زندگی بدون عشق اینقدرخالیست که بعضی مواقع حتی زودتر از سکوت می شکند وتو ای کاش مرا می فهمیدی اماحالا که می روی قرارمیان ماهیچ ؛ ولی بگو...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 15:23
; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; ; > ;
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:24
ای چشمه جوشان این قلب بی طاقت من ای مهتاب این شبهای بی تابی من به ان چهره عاشقانه ات قسم دوســـــــــــــــتت دارم ای ساحــــــــل امـــــــــــیدم ای اغاز من ای فردای من به همان لحظه دیدارمان قسم دوســــــــــــــــتت دارم بیشتر از هر زمانی بیشتر از هر لحظه ای تورا میخواهم وبرای دیدنت بیقـــــــــــــرارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:20
*** جای ِ خالی ِ زندگی *** یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته. با منی ، هر جا و اینک آمده ام تا مثل همیشه سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی! دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست. من آمده...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:18
چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:16
چند تا دوسم داری ؟ همیشه وقتی یکی ازم می پرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم : یکی !!! میدونی چرا ؟چون قوی ترین و بزرگترین عددیه که میشناسم ... دقت کردی که قشنگترین و عزیز ترین چیزای دنیا همیشه یکین ؟ ماه یکیه ... خورشید یکیه ... زمین یکیه ... خدا یکیه ... مادر...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:14
وقتی بارون چشات میگه وقت رفتنه وقت حکومت غمو ، حضور گریه منه سکوت گریه نگام ، هنوز به یاد شب عشقت تو قلب و دلم ،داغه و گرمه مث تب تو این سکوت بی صدا ، بازم دلم از تو رمید خسته و دل شکسته ام ، خالی ام از عشق و امید این گریه همیشگی ، مونده تو شبهای من تو این روزهای بی وفا ، عشق رو تو دادی یاد من این قلب خسته و نگام ،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:11
رفتی قبول امابزار به یادت بی یارم تو شب تلخ رفتنت ، دلم هزارتا غصه داشت گونه هام خیس می شدن ، دلم هیچ همدردی نداشت گفته بودم نفسی برام ، میرم تا آخرش نفسی که حرمتم رو بگیره ، می برمش
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:09
وقتی بارون چشات میگه وقت رفتنه وقت حکومت غمو ، حضور گریه منه سکوت گریه نگام ، هنوز به یاد شب عشقت تو قلب و دلم ،داغه و گرمه مث تب تو این سکوت بی صدا ، بازم دلم از تو رمید خسته و دل شکسته ام ، خالی ام از عشق و امید این گریه همیشگی ، مونده تو شبهای من تو این روزهای بی وفا ، عشق رو تو دادی یاد من این قلب خسته و نگام ،...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:07
می رسد روزی که بی من زندگی را سر کنی مرگ عشق را باور کنی می رسد روزی که تنها در کنار عکس من شعرهای کهنه ام را مو به مو از بر کنی
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1386 10:06
گرچه دل کندن از تو آسان نیست که برایم به مرگ هم شاید ... می روم گم شوم در انبوه خاطراتی که بعد ِتو باید ... بعد از این استکان زهرآلود ، چون پروانه به خواب خواهم رفت جای قند و نبات، عزراییل بر سرم گرد مرگ می ساید آرزوهای کوچکم را حیف می برم با خودم به گور اما آرزو می کنم تو خوش باشی ، حسرتت بر غمم می افزاید مجلس ختم من...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 خردادماه سال 1386 14:07
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 خردادماه سال 1386 13:57
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 خردادماه سال 1386 13:54
YAHOO.Shortcuts.hasSensitiveText = true; YAHOO.Shortcuts.doUlt = false; YAHOO.Shortcuts.location = "us"; YAHOO.Shortcuts.lang = "us"; YAHOO.Shortcuts.document_id = 32; YAHOO.Shortcuts.document_type = ""; YAHOO.Shortcuts.document_title = ""; YAHOO.Shortcuts.document_publish_date = ""; YAHOO.Shortcuts.document_author =...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1386 08:06
خواستم اشک برای از دست دادنش بریزم ٬ دیدم تمام اشکم رو برای بدست آوردنش ریختم. کاشکی هرگز ندیده بودمش دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می دونی چرا؟؟؟ چون چاقو بخواد پوست سیب رو بکنه باید همش دورش بگرده دلم... : درد می کنه؟ _ نه! :می پیچه ؟ _ نه! : می سوزه؟ _ نه! : پس چی؟ _ دلم ... دلم . . . تنگ شده میدونی...
-
نامه ای به معشوق
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1386 08:03
زیبای من سلام من از دیار عشق به تو نامه می نویسم! اینجا همه پروانه ها در شعله شمع عاشقانه سوخته اند٬ بلبلان در کنار گل پژمرده شان آرام خوابیده اند٬ ماه تمام شب را به دنبال خورشید می گردد.... عمری می خواستم که عشق را با مداد رنگی هایم نقاشی کنم٬ غافل از اینکه عشق یعنی یکرنگی! این حرف را روزی که مرا با کلام خویش مسحور...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1386 07:57
برای مردن، افتادن از هیچ ارتفاعی لازم نیست ..... فقط کافیستکه از چشم تو بیافتم میدونی شباهت تو با گل چیه ؟ هر دوتاتون عشقین . با این تفاوت که گل عشق زنبور عسله اما تو عشق منی دلم... : درد می کنه؟ _ نه! :می پیچه ؟ _ نه! : می سوزه؟ _ نه! : پس چی؟ _ دلم ... دلم . . . تنگ شده دوست دارم تو سیب باشی و من چاقو پوستتو بکنم می...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1386 13:41
همیشه می خواستم بی علامت سوال برایت بنویسم اما اضطراب تپش های ترانه که مهلت نمی دهد دیگر برو عزیز من! دل نگران هم نباش من هم پیش از پریدن پروانه ها نخواهم مرد قول می دهم فردا کنارهمین دفتر خیس منتظرت باشم در هر ساعت از سکوت ترانه که بیایی مرا خواهی دید قول می دهم!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1386 13:40
شرمنده ام گفته بودم دست بر دیوار دور آن ور دریا می زنم و تا هزاره ی شمردن چشم می گذارم گفته بودم غبار قدیمی تقویم را از شیشه های شعر وخاطره پاک نمی کنم گفته بودم صدای سرد سکوت این سالها را با سرود و سماع ستاره بر هم نمی زنم اما دوباره دل دل این دل درمانده تو را میهمان سایه گاه ساکت کتاب و کاغذ کرد هی همیشه همسفر...
-
سخن از عشق می گویم
شنبه 29 اردیبهشتماه سال 1386 14:41
چو خوشتر کلمه ای یا رب که خلا قش تو باشی ولی یارب تو می دانی که انسان های بی وجدان چو گرگی صورت انان برای خون مظلومان چه در ظاهر چه در پنهان زهر کاری دریغ وکوتهی هر گز نمی دارند پس این عشق و صداقت را بگو من با چه کس گویم ؟ مگر در سنگ خارا اه اثر دارد ؟ مگر یک فرد نابینا طبیعت را نظر دارد؟ مگر در بین ما عصیانگری هم...