دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

تا چهل سالگی که مغزم خوب کار می‌کرد به ریاضیات و پژوهش پرداختم. از چهل تا شصت سالگی که ذهنم ضعیف شده‌بود به فلسفه روی آوردم و در اواخر که به‌کلی کله‌ام کار نمی‌کرد به سیاست!   (برتراند راسل)  1
*********************************************
به مشکلاتت بخند تا همیشه از خنده روده‌ بر شوی!   2
*********************************************
یک گله گرگ با رهبری یک گوسفند از یک گله گوسفند با رهبری یک گرگ شکست خورد.     3
*********************************************
روزی یک فیلسوف یونانی در میدان شهر فریاد می‌زند که من دروغگو هستم! مردم کلی به او می‌خندند. اما اگر دقت کنید می‌بینید که این حرف او هم یکی از دروغ‌هایش است!   4
*********************************************
اگر کسی به تمام آرزوهایش برسد خودکشی می‌کند. (فکر می‌کنید دلیلی برای زنده‌ ماندن داشته باشد؟)  پس خوشحال باشیم که آرزوهای برآورده نشده داریم و به امید رسیدن به آنها زندگی می‌کنیم.   5
********************************************
بعضی‌ها برای دوستانشان مثل چتری در روز بارانی هستند. منتهی چتری که  گیر کرده و هیچوقت باز نمی‌شود   6

خسته ام از حرفهی بیهوده
 
از کلماتی  که بین فاصله هی ما به هدر می روند
 
از دقیقی که با خشم می گذرند
 
خسته ام از تکرار لحظات بی عاطفه بودن
 
از خنده هی سرخی که از لبانمان به زردی می روند
 
از کوچ بی رحم سر مستی هی کودکانه
 
من خسته ام . حتی از خسته بودن هم خسته ام .
 
کودک احساس من اکنون پیری ناتوان است
 
عصیی در دست ... قدم هیی کوتاه... به تنهیی قدم بر می دارد
 
آرام آرام.. پیر و ناتوان .. بی شور زنده بودن.. بی اشتیاق دیداری گرم و تازه
 
کودک احساس من اکنون پیری ناتوان است
 
حتی توان نیم نگاهی به راه مانده را ندارد
 
خستگی گذشته .. سنگینی حال .. دوری ینده..
 
او را خمیده کرده است .
 
او خسته است ...
 
خسته از دقیقی که .....

 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

هر وقت اسم ترا به خاطر میارم
قلبم فرو میریزد
و بدنم سخت میلرزد
.
.
.
بعد دستم را از زیر بغلم دور میزنم
و کتفم را با دست خودم محکم میفشارم
چقدر سخته نه ؟
که جز" دست خودم
تکیه گاهی ندارم...
 
بدترین درد ان نیست که عشقت بمیره
بدترین درد اینه که به اونی که دوستش داری برسی
بدترین درد این نیست که عشقت بهت نارو بزنه
بد ترین درد اینه که عاشق یکی بشی و اون ندونه
 
 
کاش بودی ...تا دلم تنها نبود... تا اسیر غصه ی فردا نبود... کاش بودی تا برای قلب من ...زندگی این گونه بی معنا نبود... کاش بودی تا لبان سرد من... بی خبر از موج و از دریا نبود... کاش بودی تا فقط باور کنی ...بعد تو این زندگی زیبا نبود...کاش بودی
 
این دنیا پر است از صدای پای شیاطینی که در حالی که تو را می بوسند در ذهن طناب دار تو را به گردنت می بافند
 
میخوام بگم دوست دارم نه به 21 زبان دنیا ....... بلکه به زبان قلبم