دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

امیدوارم بخونید و لذت ببرید :

میشه مثل یه قطره اشک بعضیا رو از چشمت بندازی .... ولی هیچ وقت نمی تونی جلوی اشکی رو بگیری که با رفتن بعضی ها از چشمت جاری میشه

 

اگه یه روز چشمات پر اشک شد و دنبال یه شونه گشتی که گریه کنی صدام کن. بهت قول نمی دم که ساکتت کنم...ولی قول می دم که پا به پات گریه کنم

 

اگه کسی در شهر غم خیابان دوست ، کوچه‌ی محبت پلاک مهر، منزل مونس های شقایق را پیدا کرد سلام مرا به اهالی آنجا برساند

 

مگذار تالحظه ها عشق رابه فراموشی بسپارند و فراموشی عشق را احاطه کند پس بیا لحظه ها را عاشقانه باش تا عشق لحظه های مارا به فرامو شی نسپارد

 

هیچگاه آخرین نگاهت را فراموش نمی کنم نگاهی سرشار از عشق صمیمیت و محبت .امروز سالها از آن روز می گذرد ولی تو هر گز بر نگشته ای ..صدایت در گوشم زمزمه می شود و نگاهت در ذهنم مجسم ولی من تو را می خواهم نه خیالت را !!!

 

گلی که در دست داشتم پژمرد. من گریستم او پژمرد. او گریست باغ ها پژمردند. خداوند گلی دیگر به دستانم سپرد ولی تو همچنان می گریی؟ چرا؟

 

ای کاش همدم تنهاییم قلب بارانی تو باشد تا اینگونه در گرداب غم و اسارت بی تو بودن اسیر نباشم ای همدم تنهایی رویاهایم بیا و مرا رها کن بیا و مرا به قصر پاکان ببر

 

دوستی یه حادثه و جدایی قانون است. بیایید حادثه آفرین و قانون شکن باشیم!

 

سوگند به جز حضور تو هیچ چیز این جهان را جدی نگرفته ام حتی عشق را

 

باور کن گلایه از تو نیست تو خوبتر از انی که گلایه از تو باشد گلایه از خودم و ویرانه های قلب خودم است که ذره ذره فرو میریزند واینک احساس میکنم جز ویرانه ای از من باقی نیست

 

خود را به فرد بهتری تبدیل کن و مطمئن باش که خود را می شناسی قبل از آن که شخص دیگری را بشناسی و انتظار داشته باشی او تو را بشناسد.

 

شاید خدا خواسته است که ابتدا بسیاری افراد نامناسب را بشناسی و سپس شخص مناسب را . به این ترتیب وقتی او را یافتی بهتر می توانی شکرگزار باشی.

 

زندگی چون گل سرخی است پر از برگ و پر از عطر و پر از خار یادمان باشد اگر گل چیدیم عطر و خار و گل و برگ همه همسایه دیوار به دیوار همند

 

 
 
 
من برای سال ها مینویسم ......
سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند.......
افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود......
همیشه یکی بود یکی نبود
 
پادشاه قلبم , با تو من خوشبخت ترین پرنسس روی زمینم....اما بی تو همون سیندرلای کفش کتونی می مونم
 
رتبه اول کنکور نمی خوام جی افه خوشگل و پولدار نمی خوام . دوست دارم چتیدنو ولی جز تو از هیچ کسی پی ام نمی خوام . بی تو من یاهو مسنجر نمی خوام . تو که نیستی سیستمم رو نمی خوام . یکی پرسید اگه ایدیت هک بشه؟ حتی این خیال زشت رو نمی خوام. من تو رو می خوام تو رو می خوام اونارو نمی خوام
 
زنها علاقه زیادی به ریاضیات دارند زیرا انها سن خود را تقسیم بر دو می کنند قیمت لباسهایشان را ضربدر دو و حقوق شوهرانشان را ضربدر سه و پنجاه سال هم به سن دوستان خود می افزایند
 
ای قشنگ تر از پریا ...شبها تو چت نری ها......اگه رفتی تو روم نری ها........اگه رفتی پی ام ندی ها...........اگه دادی ا اس ال ندی ها..........اگه دادی........اصلا به جهنم هر غلطی می خوای بکن
 
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد
 
برو تو میکروسکوپ نگاه کن
نگاه کن
سر کاری نیست،
نگاه کن
.
خوب دقت کن ¤ دیدیش،اون دل منه که برات یه ذره شده!!
 
بزرگراهّای مهندسی ساز ما را به هم نمیرسانند. عشق با قوانین بیگانه است ،از بیراهها بیا برای دیدن کسی که عمریست دوست دارد.
 
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پر پر شدنش سوز و نوایی نکنیم...
یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم...
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه در خود شکستیم صدایی نکنیم...
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.
 
به این غروب غریبم بخند حرفی نیست طلسم اشک مرا با فریب دزدیدند تو هم برای فریبم بخند حرفی نیست.
 
ای که دور از من و یاد منی
با خبر باش که دنیای منی
شادیت شادی من
غصه ات غصه ی من
قلب من خانه تو
خانه ات قبله ی من
 
یارو می ره الکتریکی میگه: گلاب به روتون لامپ دارید؟ یارو می گه: داریم ولی چرا گلاب به رومون؟ یارو می گه: اخه واسه توالت می خوام
 
وای وای وای وای وای وای وای دیدی چی شد؟ وای وای وای وای وای وای وای بگم؟ نه نمی گم خیلی بده............ ....وای وای وای وای وای وای وای وای وای ............ ...تو رو خدا بگو .نه جون تو نمی شه خیلی ضایع ست اخه نمی شه اصلا وای وای وای وای وای وای وای وای وای وای باشه چون اصرار کردی می گم ............ ....ولی قول بده به کسی نگی چقدر بد اسگول شدی
 
کبوتره دوپینگ میکنه به جای نامه ایمیل میبره!!!
 
دل غمگین منو باز تو کمی آروم می کنی
می شکنه طلسم غم آخه جادوم می کنی
 
گوشی رو برمی داری و چند وقت یه بار زنگ می زنی چند وقت یه بار به آرزوم به رویاها رنگ می زنی بعدش میگی شاید باید از همدیگه دور بمونیم میگی باید سعی بکنیم سخته ولی ما می تونیم.
 
باران را دوست نداشت
همیشه باران وقتی می بارید که او پر از گریه بود
گریه را دوست نداشت
همیشه هنگامی گریه می آمد که دلش شکسته بود
دلش را هم دوست نداشت
همیشه زمانی دلش می شکست که، او را می دید
اما او را دوست داشت و همیشه از او و دلش و گریه می گذشت
اما از باران نه تمام مشکل همین جا بود او باران را دوست نداشت.

 

Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by
 FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service
 
 
Hosted by FreeImageHosting.net Free Image Hosting Service

 

دارم لبه حوضچه کم عمق حیاط پابرهنه راه می روم.

ترس افتادن توی آب آن هم آب کم عمق یکی از ترس های لذت بخش است!

اگر بیفتم توی آب؟!!!خیلی لذت دارد!

نمی دانم این چندمین بار است که دارم محیط حوضچه را طی می کنم... پابرهنه!!!

دارم پابرهنه فکر می کنم ، به این که چرا ما آدم ها با هم رفت و آمد می کنیم؟!

یک مشت جواب کلیشه ای در ذهنم رژه می روند.

برای این که از حال هم با خبر شویم...تنهایی های مان را پر کنیم.

به هیچ کدامشان توجه نمی کنم. اصلا قانعم نمی کنند.

ما آدم ها وقتی همدیگر را می بینیم به جای این که انرژی مثبت به هم بدهیم ، یا به هم فخر می فروشیم یا به هم طعنه می زنیم و یا همدیگر را مسخره می کنیم و ناراحت.

خدا نکند اگر ببینیم که یک نفر دارد در مسیر خودش پیشرفت می کند!

تمام تلاش مان را به کار می بندیم تا به هر نحو شده عقده درون مان را بر احساساتش بکشیم و زخمی اش کنیم (باور کنید انکار این سطرها ،چیزی را عوض نمی کند...باور کنید!)

به بهانه با خبر شدن از حال یکدیگر ، به هزار و یک بهانه پوچ ، وقت و انرژی هم را می گیریم.

روح های مان را خسته می کنیم.ما روح های مان را کسل می کنیم.

خیلی های مان می دانیم که این معاشرت ها برای نابود کردن تنهایی نیست!

چون در جمع هم ، احساس تنهایی می کنیم!نمی خواهیم بپذیریم که فقط خودمان می توانیم خودمان را از تنهایی نجات دهیم!

دارم پابرهنه فکر می کنم: ما آدم ها برای این باید با هم رفت و آمد کنیم که به هم امید ، انگیزه ، انرژی مثبت و ...بدهیم ، روح های مان را شاداب کنیم. ما باید روح یکدیگر را شاد کنیم! کار سختی نیست. اصلا کار سختی نیست!

دارم با خودم فکر می کنم که اگر نمی توانیم به کسی امید ، انگیزه ، انرژی مثبت و ... بدهم ، اگر نمی توانم روحش را شاداب کنم ، همان بهتر که هزار بار محیط حوضچه را پابرهنه طی کنم!

اگر بیفتم توی آب؟!!! پاهایم را وارد آب می کنم ... غلبه بر ترس ها همیشه لذت بخش است!!!


اول بخون بعد نظر بده...

 

اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود.

 

***

 

همیشه هر چیزی را که دوست داری به دست نمی آوریم پس بیایید آنچه را که به دست می آوریم دوست بداریم.

 

***

 

بهای عشق چیست بجز عشق ؟ (ماری لولا)

 

***

 

نمی خوام بگم قدر 1 دنیا دوست دارم چون دنیا 1روز تموم می شه
نمی خوام بگم سیاهی چشات مثل شب پر ستاره است چون شب هم بالاخره تموم می شه
نمی خوام بگم دوست دارم چون دوست ندارم بلکه عاشقتم

 

***

 

دیدگان تو در قاب اندوه سرد و خاموش خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را با زبان نگاه گفته بودند
از من و هرچه در من نهان بود می رمیدی می رهیدی
یادم آمد که روزی در این راه ناشکیبا مرا در پی خویش میکشیدی

 

***

 

آرزوم بی تو محاله لحظه هام بی تو سواله
بی تو مقصد خیلی دوره راه عشقم بی عبوره
من نمی خوام تو خیالم بگمت عاشقت هستم
دوست دارم که راستی راستی حس کنم تو رو تو دستم

 

***

 

غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم
تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم
رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد
من در این ویرانه ها احساس غربت میکنم

 

***

 

هرز نکن ثانیه های قفس را ،
شتاب کن !
ناب ترین لحظه من که بسی خوشایندتر از پرواز است،
رویای پرواز با تو است ... !
بیا در رویا غرق شویم

 

***

 

با دیدگانی گریان شانه هایی خسته و دستانی لرزان
آمدنت را به انتظار نشسته ام
باشد تا به یاری شانه های مهربانت
خیل خستگیهایم را زمین بگذارم

 

***

 

ای کاش می شد مثل یه برگ زرد توی پاییز زندگی رو رها کرد و خود رو به دست باد سپرد... ای کاش می شد.

 

***

 

هر کسی هم نفسم شد دست آخر قفسم شد. من ساده به خیالم که همه کار و کسم شد. اون که عاشقانه خندید خنده های من دزدید زیر چشمه مهربونی خواب یک توطئه میدید

 

***

 

همیشه انقدر ساده نرو و مگذر لااقل نگاهی به پشت سرت کن...! شاید کسی در پی تو می دود و نامت را با صدای بی صدایی فریاد میزند...! و تو... هیچ وقت او را ندیده ای

 

***

 

به من میگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم . . . . . . . باورم نمی شد . . . . فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر . . . ! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم

 

***

 

شب برای چیدن ستاره های قلبت خواهم آمد .بیدار باش من با سبدی پر از بوسه می آیم و آن را قبل از چیدن روی گونه هایت میکارم تا بدانی ای خوبم دوستت دارم

 

***

 

اشکی که بی‌صداست پشتی که بی‌پناست دستی که بسته است پایی که خسته است دل را که عاشق است حرفی که صادق است شعری که بی‌بهاست شرمی که آشناست دارایی من است ارزانی شماست

 

***

 

ای دوست دلت همیشه زندان من است
آتشکده عشق تو از آن من است
آن روز که لحظه وداع من و توست
آن شوم ترین لحظه پایان من است

 

***

 

دلم همچو آسمان، پر از ابرهای بارانی است، ای کاش دلم امشب بگرید، شاید که بغض عشق در چشمانم بشکند....

 

***

 

با تو زندانم !
با تو آزادم !
با تو قفسم !
با تو انبوهی از تضادم !
سرخ و سبز ، صورتی و آبی ...
زمزمه می کنم هر لحظه هرز ، ترا ...
بیهوده از بهشت سخن می رانیم ...
تنها یک روز پریدن به آنطرف دیوار بهشت موعود است ...
پرواز کن قناری و نترس ...
آسمان برای تو بی انتهاست ...

 

حالا نظر بده (نظرتون برام مهمه)