دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

چرا باید زندگی را در نگاه یک آینه دید ؟ سردی نگاهش و بی پروایی در سخنش مرا به این باور می دارد که او را نیز باید ترک کرد

من چه زود رازهای پنهان قلبم را با او در میان گذاردم چه زود اشکهایم را برایش ریختم و چه زود به او اعتماد کردم

شیفته ء نگاه همدرد او شدم وعاشقانه دست مهربان دوستی را به سوی او دراز کردم صادقانه و بی پروا گفتم ان چه را که نباید می گفتم .

وقتی به خط ممتدی که آن را زندگی می نامند می اندیشم می فهمم که باید شکست در تمامی ثانیه ها این حکم روزگار است

با شلاق تنهایی مرا حد زنند و در سلول بی کسی حبسم کنند

من محکوم به حبس ابدم .

برای من یک لحظه با تو بودن کافی بود
تا شب ها خواب به چشمان من نیاید ...
گمان می کردم
لبخند تو برای من مانند بوی خوشی است
که به همان زودی که می آید٬ می رود
که روزی به آینه خیره شدم
و تو را در آن دیدم!
کار از کار گذشته بود....
برای اینکه تنهایم نگذاری
چه سخت غرورم را شکستم
چشمان نمناکم را به تو نشان دادم
ولی برای تو که دریا را در نگاهت جا داده ای
این اشکها به حساب نمی آید
رفتی و تنهایم گذاشتی
چه راحت دلم را شکستی....

به کوروش چه خواهیم گفت؟
اگر سر بر آرد ز خاک
اگر باز پرسد ز ما
چه شد دین زرتشت پاک
چه شد ملک ایران زمین
کجایند مردان این سرزمین
به کوروش چه خواهیم گفت؟
اگر دید و پرسید از حال ما
چه کردید بُرنده شمشیر خوش دستتان
کجایند میران سر مستتان
چه آمد سر خوی ایران پرستی
چه کردید با کیش یزدان پرستی
به شمشیر حق ، نیست دستی
که بر تخت شاهی نشسته است
چرا پشت شیران شکسته است
در ایران زمین شاه ظالم کجاست
هوا خواه آزادگی ،
پس چرا بی صداست
چرا خامش و غم پرستید، های
کمر را به همت نبستید، های
چرا اینچنین زار و گریان شدید
سر سفره خویش مهمان شدید
چه شد عِرق میهن پرستیتان
چه شد غیرت و شور و مستیتان
سواران بی باک ما را چه شد
ستوران چالاک ما را چه شد
چرا مُلک تاراج می شود
جوانمرد محتاج می شود
چرا جشنهامان شد عزا
در آتشکده نیست بانگ دعا
چرا حال ایران زمین نا خوش است
چرا دشمنش اینچنین سر کش است
چرا بوی آزادگی نیست، وای
بگو دشمن میهنم کیست، های
بگو کیست این ناپاک مرد
که بر تخت من اینچنین تکیه کرد
که تا غیرتم باز جوش آورد
ز گورم صدای خروش آورد
به کوروش چه خواهیم گفت؟
اگر سر بر آرد ز خاک

من برای سال ها مینویسم ......
سال ها بعد که چشمان تو عاشق میشوند.......
افسوس که قصه ی مادربزرگ درست بود......
همیشه یکی بود یکی نبود
 
 
پادشاه قلبم , با تو من خوشبخت ترین پرنسس روی زمینم....اما بی تو همون سیندرلای کفش کتونی می مونم
 
بارون نمیشم که نگی با چه منتی خودشو به شیشه می کوبه تا نیم نگاهی بیندازم ابر میشم که از نگرانی یه روز بارونی هر لحظه پنجره رو بگشایی و من رو تو آسمون نگاه کنی
 
از همه چیز گذشتن و به همه چیز رسیدن مهم نیست . مهم از چه گذشتن و به چه رسیدن است.
 
 
دلا یاران سه قسم اند گر بدانی زبانی اند و نانی انـد و جـانی به نـانی نان بده از در برانـش تو نیـکی کن یه یاران زبـانی ولیـکن یـار جـانی را نگهدار به پـایش جـان بده تا می توانی.
 
 
فقط کسی معنی دل تنگی را درک می کند که طعم وابستگی را چشیده باشد پس هیچوقت به کسی وابسته نشو که سر انجام آن وابستگی
دلتنگیست.
 
اگه خدا تا لب پرتگاه بردت بدون یا از پشت گرفتتت .. یا همون لحظه پرواز رو یادت می ده
 
 
هرگز حسرتی در هیچ کجای دنیا این چنین یکجا جمع نمی شود که در همین سه واژه کوتاه : او دوستم ندارد ...
 
 
انسان همچون رودخانه است . هر چه عمیق تر باشد ، آرام تر و متواضع تر است.
 
 
برو تو میکروسکوپ نگاه کن
نگاه کن
سر کاری نیست،
نگاه کن
.
خوب دقت کن ¤ دیدیش،اون دل منه که برات یه ذره شده!!
 
 
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پر پر شدنش سوز و نوایی نکنیم...
یادمان باشد سر سجاده عشق جز برای دل محبوب دعایی نکنیم...
یادمان باشد از امروز خطایی نکنیم گرچه در خود شکستیم صدایی نکنیم...
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.
 
 
به این غروب غریبم بخند حرفی نیست طلسم اشک مرا با فریب دزدیدند تو هم برای فریبم بخند حرفی نیست.
 
 
کاش گناهی کنم که مجازاتش تبعید به قلب تو باشد.
 
 
وقتی دلت گرفت بشین به اندازه تمام دلتنگیات گریه کن . برای اینکه کسی اشکاتو نبینه ماهی کوچیکی شو و به ته دریا برو . دیگه نه کسی صداتو می شنوه نه کسی اشکاتو می بینه . حالا فهمیدی چرا اب دریا شووره؟
 
 
نا کرده گنه در این جهان کیست بگو آنکس که گنه نکرد و چون زیست بگو من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق میان من و تو چیست بگو.
 
 
خنده بر لب میزنم تا کس نداند راز من....ورنه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت.
 
 
دونفر نشسته بودن قاشق قاشق ماست توی رود خونه می ریختن. غضنفر رد می
شه می پرسه چیکار می کنید؟ می گن داریم دوغ درست می کینیم. غضنفرمیگه
 خاک بر سرتون... خوب همین کارا را می کنید که همه میگن خرین...آخه این
همه دوغ رو کی می خوره ؟
 
 
یکی درو پنجره می ساخته مامانش میره خواستگاری می پرسن پسرت چکاره است؟می گه:ویندوز نصب می کنه
 
 
دیشب یه خوابی دیدم واست...
خواب دیدم داری پله های ترقی رو یکی
 یکی
یکی.
..
.....
...........
............ ......
............ ......... .
............ ......... .....
............ ......... ......... ....
طی میکشی
 
 
به حساب بانکی شما ملیونها بوسه عشق واریز کردم شما می توانید بطور شبانه روزی از طریق مهر کارت برداشت نمائید
 
 
عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی... آن وقت است که دیگر عشق نیست... صدقه است
 
 
باز خبر رسیده که دلت شکسته عزیزم
بازم از دست زمونه شدی خسته غزیزم؟؟؟؟
امتحانت می کنه خدای مهربونمون
خودتم خوب می دونی غصه نخور ، تنها نمون

 

وقتی یه بار ازدوست ضربه می خوری درست مثل این می مونه که با ماشین بهت زده و داغونت کرده ولی وقتی می بخشیش درست مثل این می مونه که بهش فرصت دادی تا دنده عقب بگیره و دوباره از روت رد بشه تا مطمئن بشه چیزی ازت نمونده
 
خواستم خودمو گول بزنم ؛ همه ی خاطراتم رو انداختم یه گوشه ای و گفتم : فراموش ؛ یه چیزی ته قلبم خندید و گفت : یادمه
 
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنم گاه یک نغمه آن قدر دست نیافتنی است که با آن زندگی میکنم گاه یک نگاه آن چنان سنگین است که چشمانم رهایش نمیکنند گاه یک عشق آن قدر ماندگار است که فراموشش نمیکنم
 
سکوت چشمانم مرز زمان را می شکند نگاه دلم برای بودنت هر لحظه تمنا می کند . و بودنت تمام امید زندگیم می شود در تقدیر بودنم باران نمی بارید اما از لحظه بودنت آسمان بارانش را ارزانی کرده دنیای دلم
این تنگنای بودن در این حس پرواز جز لحظه های با تو بودن آرزویی در دل ندارد
 
 
بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید
 
وقتی برگ های پاییز رو زیر پات له می کنی یادت باشه روزی بهت نفس هدیه می کردن