دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

ای تنها مسافر سرزمین دلتنگیهایم تقدیم به تو




من تو را دوست دارم از زبانت از نگاهت سوگند به شبانت به گیسوانت به کمان ابرووانت به دو چشم همیشه گریانت به نوای تارو چنگت به جهان آب ورنگت تو را از جان می پرستم.
اما حیف که که حالا از تو دورم افتاده ام و دیگر نمی توانم آن دستهای زیبا ی تو را نوازش کنم و بوسه بر آنها بزنم از راهی دور دستهایت را به رسم عشق می فشارم تا زمانی که سخنی از عشق بر زبان آوری.
من هنوز وفادارو تو هنوز چشم انتظاری من برا بغض صدای تو دلتنگم و برای چشمان تو میمیرم من تو را با عشق لمس می کنم و با تو به گذشت زمان عشق می ورزم و بی تو به گذشت زمان افسوس می خورم و هنوز با اندوخته هایی از عطر شانه های تو تنفس می کنم.

بیا به چشمانت بگو اینقدر بی امان اشک نریزد به دلت بگو چون بید نلرزد هنوز کسی هست که زیر بال آرزوهایت را بگیرد.و امید را که سر بر دیواره بی کسی گذاشته تسلی دهد.باید قبول کنیم که عشق یعنی انتظار و غم قانون عشق است.

هجران تو جانم را می فرساید.من همیشه برای تو می نویسم تو که بهانه تمام اشکهای منی
عزیزم من فدای توام خاکه پای توام و باز می گویم دوستت دارم

تقدیم به کسی که یاد وخاطراتش در غربت نیز با من است.

جذابیت های تهران

 

 

در هفته گذشته اعلام شد که تهران یکی از ده شهر نامطلوب جهان برای سکونت شناخته شد. اما تهران جذابیت های منحصر بفردی هم دارد که در هیچ جای دنیا نظیر ندارد:

۱) تهران تنها شهری است که در آن می توانید وسط خیابانهای آن نماز بخوانید، وسط پارک شام بخورید، در رستوران به دیدن مانکن های لباس های مدل جدید بروید، در تاکسی نظرات سیاسی تان را بگویید، در کوه برقصید، اما برای ملاقات با نامزدتان باید به یک خانه خلوت بروید.

۲) تهران تنها شهری است که در آن دو نفر روی دوچرخه می نشینند، چهار نفر روی موتورسیکلت می نشینند، شش نفر توی ماشین می نشینند، ۲۵ نفر توی مینی بوس می نشینند و ۶۰ نفر سوار اتوبوس می شوند.

۳) تهران تنها شهری است در دنیا که پیاده ها حتما از وسط خیابان رد می شوند، اتومبیل ها حتما روی خط عابر پیاده توقف می کنند و موتورسیکلت ها حتما از پیاده رو عبور می کنند.

۴) تهران تنها شهر دنیاست که در آن همیشه همه چراغ ها قرمز است، اما هر کس دوست داشت از آن عبور می کند.

۵) در تهران از همه جای ماشین ها صدا در می آید، جز از ضبط صوت آن.

۶) در تهران هیچ جای زنها معلوم نیست، با این وجود مردها به همه جاهایی که دیده نمی شود نگاه می کنند.

۷) همه در خیابان ها و پارک ها با صدای بلند با هم حرف می زنند، جز سخنرانان که حق حرف زدن ندارند.

۸) تهران تنها شهری است در دنیا که همه صحنه های فیلمهای بزن بزن را در خیابان های شهر می توانید ببینید، اما تماشای این فیلمها در سینما ممنوع است.

۹) مردم وقتی سوار تاکسی می شوند طرفدار براندازی هستند، وقتی به مهمانی می روند اصلاح طلب می شوند و وقتی راه پیمایی می کنند محافظه کارند و وقتی سوار موتورسیکلت می شوند راست افراطی می شوند.

۱۰) رانندگی در تهران مثل سیاست ایران است، هرکسی هر کاری دلش بخواهد می کند، اما همه چیز به کندی پیش می رود.

۱۱) ماشین ها در کوچه های تنگ با سرعت ۷۰ کیلومتر حرکت می کنند، در خیابانها با سرعت ۲۰ کیلومتر حرکت می کنند و در بزرگراهها پارک می کنند تا راه باز شود.

۱۲) در شمال شهر تهران مردم در سال ۲۰۰۸ میلادی زندگی می کنند و در جنوب شهر در سال ۷۰ هجری قمری.

 

اگر با یک گل امروز شود دنیا گلستون
بریزم خون خود را در این دشت و بیابون
اگر با یک ستاره شود گیتی چراغون
دهم من بخت و اقبال خود را با دل و جون
اگر با یک شقایق شود دنیا پر از عشق
بریزم قطره قطره به پایش آبی از خون
اگر با میگساری شود غم ها فراموش
به اشک دیده سازم می ناب فراون


هر کس در شب ستاره داشت
و شب ها مونس تنهائیش بود
ستاره من هم تو بودی
تو که تنها مونس تنهائیم بودی
کسی که تمام دلتنگیم را برایش باز گو می کردم
چه آسمانها وچه کهکشانهائی که به ستاره من حسادت می ورزیدند
شب دلتنگیم درست از آن زمان آغاز شد که تو رفتی
رفتی برای همیشه
رفتنت همانند خزانی زود هنگام بود بر بهار دلم
تمام غنچه های دلم در اوج ناباوری ریخت
ریخت و پر پر شد
گلبرگ هایش را جمع کردم و با همراه عطر یادت
در گوشه از طاقچه اتاقم گذاشتم
تا ترنم آن همیشه اتاقم را خوش بو کند
تا از بوی خوش او قناری ام آواز سر خواند
هنوز هم تنها بهانه آواز قناریم
بوی خوش تو در فضای دلم هست
اشک‌هائی که از رفتن تو از چشمم سرازیر شد
رو گوشه ای خلوت رفتم و ریختم
تا کسی ندونه که دردم چیه
ولی آخرش نشد
و مثل یک آتشفشان خاموش که روزی شعله اون
سر به آسمون می کشه از دلم بیرون ریخت
و چیزی رو که مدتها تو دلم نگه داشته بودم
و اون غم هجر تو بود همه فهمیدن
براستی نمی دونم
چرا همیشه سرنوشت گل پژمرده شدنه؟؟
چرا سونوشت پروانه سوختنه ؟؟
چرا سرنوشت برگ ریختن و افتادنه ؟؟
آیا واقعا باید سرنوشت آدم فراموش شدن باشه ؟؟!!
و سرنوشت دل هم همیشه باید شکست باشه؟
نمی دونم خدا چی باید بگم
شاید قسمت دل هم من شکستن بود
ولی خودت خوب می دونی که خیلی زود شکست
زمونی شکست که اصلا معنی شکست رو نمی دونست
نمی دونست وقتی دلی شکست دیگه نمی تونه بلند بشه
می دونید
اون همیشه دوست داشت من بهترین باشم
دوست داشت که جوری باشم که بهم افتخار کنه
ولی همیشه طوری بود کهاون باعث افتخار من بود
آخه اون بهترین بود
ولی دست روزگار بهترین رو ازم گرفت
روزگار کاری کرد که صدای قناریم دلگیر بشه
ولی چیزی که هست
و بارها و بارها گفتم اینه که
هنوز هم اون بهترینه

love


موقعی که می خواستمت می ترسیدم نگات کنم،موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرف بزنم. موقعی که باهات حرف زدم ترسیدم نازت کنم،موقعی که نازت کردم ترسیدم عاشقت بشم حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم
............ .........
به حساب بانکی شما ملیونها بوسه عشق واریز کردم شما می توانید بطور شبانه روزی از طریق مهر کارت برداشت نمائید
............ .........
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست همه دریا از آن ما کن ای دوست دلم دریا شد ودادم به دستت مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
............ .........
عشق افسانه نیست آنکه عشق آفرید دیوانه نیست / عشق آن نیست که در کنارش باشی عشق آن است که به یادش باشی
............ .........
وقتی داری فکر می کنی که من دارم فکر می کنم که تو داری فکر می کنی که من به چی فکر می کنم دلم می خواد که فکر کنی که من به تو فکر می کنم
............ .........
بوسه اسم است...چون عمومی است بوسه فعل است...چون هم لازم است هم متعدی بوسه حرف تعجب است...چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند بوسه ضمیر است...چون از قید انسان خارج نیست بوسه حرف ربط است...چون 2 نفر را به هم متصل میکند
............ .........
می دونی زیباترین خط منحنی دنیا چیه ؟ لبخندی که بی اراده رو لبهای یک عاشق نقش می بنده تا در نهایت سکوت فریاد بزنه : دوستت دارم
............ .........
عشق رازی است مقدس . برای کسانی که عاشقند ، عشق برای همیشه بی کلام میماند ؛ اما برای کسانی که عشق نمی ورزند ، عشق شوخی بی رحمانه ای بیش نیست
............ .........
روزهای خوب من چه تموم شد همه رفتن در دل خاک/* برام مونده یادگاری فقط این چشمای نمناک
در خواب ناز بودم شبی دیدم کسی در میزند.. در را گشودم روی او دیدم غم است در میزند. ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید وفا غم با همه بیگانگی هر شب به من سر میزند
............ .........
روزی که پیک مرگ مرا میبرد به گور من شب چراغ عشق تو را نیز می برم عشق تو نور عشق تو عشق بزرگ تواست خورشید جاودانی دنیای دیگرم
............ .........
تو رفته ای بی من تنها سفر کنی من مانده ام که بی تو شب ها سحر کنم تو رفته ای که عشق من از سر به در کنی من مانده ام که عشق تو را تاج سر کنم
............ .........
وقتی سرت رو رو شونه های کسی میگذاری که دوستش داری بزرگترین آرامش دنیا رو تو خودت احساس میکنی و وقتی کسی که دوستش داری سرش رو رو شانه هات میذاره احساس می کنی قوی ترین موجود جهانی
............ .........
مرگ هر شب وقتی تنها میشم حس میکنم پیش منی دوباره گریم میگیره انگار تو آغوش منی روم نمیشه نگات کنم وقتی که اشک تو چشمامه وقتی نیستی پیش من انگار دستات تو دستامه قول بده وقتی تنها میشم بیای کنار من شبهای جمعه که میاد بیای سر مزار من ! دوباره باز یاد تو شد زمزمه نبودنم ببین که عاقبت چی شد قصه با تو بودنم
............ .........
خداوند آتش را آفرید تا ارزش آب را بدانیم وخلا زاییده شد تا ارزش هوا را بدانیم و بعد مرگ آمد تا ارزش زندگی را بشناسیم
............ .........
من می دونم که تو خوبی اما می دونم که خیلی خوب نیستی می دونم که دوست دارم اما مطمئنم که خیلی دوست ندارم می دونم که خیلی قشنگی اما باور دارم که خوشکل تر از تو زیاد هست می دونم که عاشقتم ولی اگه یکی پیدا بشه می تونم دوباره عاشق بشم اما تم نمی دونی که من گاهی ٬بیشتر وقتا٬ همیشه ٬ دلم واست تنگ می شه...
............ .........
آدمای عاشق٬ چشماشمن بستس نمیشه فهمید چی تو کلشون می گذره! قصه ی اولین عشق و عاشقی! یه دروغ بزرگه ازش نپرسی بهتره! شل هی! جدایی خیلی سخته! این و تو نمی فهمی. اما حد اقل سعی کن درک کنی...
............ .........
عشقم را نثار تو کردم...اما نپذیرفتی. زندگیم را وقف تو کردم اما در کنارم نماندی، کاش روزی آن را برگردانی. عشقم را نثار تو کردم...اما نپذیرفتی. عشقم را به تو هدیه کردم آن را دور انداختی، کاش روزی آن را به من بر گردانی...
............ .........
گاهی وقت ها سکوت سرشار از چه ناگفته هاییست گاهی وقت نگاه سرشار از فریاد است ولی فقط لبخند وباز هم لبخند و نمی دانم تا کی باید بخندم؟؟؟ دلم برای نگاهش دوباره لک زده است وبی خیال که عمری به من کلک زده است قمارعشق و این همه شکست تکراری دوباره بی بی دل را حریف تک زده است عجیب علت جیغ مرا نمی فهمند خودش به زخم سکوت لبم نمک زده است ولم کنید که دیگر نمی توان خفه کرد کسی که حرف دلش را به قاصدک زده است یکی دوبار صدا زد عبورکن شاعر شعور در پس ای
............ .........
امشب هوا بارانی است. امشب هوا بارانی است و من گریه نمی کنم. امشب هوا بارانی است و من نه من امشب می گریم. شاید دل گرفته ام،همچو ابر بارنی گشایشی از گریه شبانه بگیرد. شاید اشکهایم در میان قطرات باران گم شود. باران اشکهایم را می شوید. شاید هیچکس نفهمد که من گریسته ام. اما نه تو حتماًمی فهمی. فردا که ببینمت، صفای آسمان بهاری دلم را خواهی دید و به نمناکی هوای دلم پی خواهی برد...
............ .........
فریاد من از داغ توست ...... بیهوده خاموشم مکن ...... حالا که یادت میکنم ...... دیگر فراموشم مکن ...... همرنگ دریا کن مرا ...... یکبار معنا کن مرا


خداوندا! تو هستی و تو هستی و تو هستی...

گاهی اوقات تو ما را می آزمایی و گاهی هم ما خودمان وسیله امتحان را فراهم می کنیم!

گاهی تو بی خبر می آیی و می روی، گاهی هم ما می دانیم که قرار است امتحان شویم! ولی همچنان بر گناه خود اصرار می ورزیم!

خدایا! اگر مرا یارای مقابله شدن با تدبیر تو نبود، به جایی پناه نخواهم برد مگر سرای خودت، که تو پناه دهنده ای بر بی پناهان.

خدایا! اگر تصمیم بر گذاشتن و گذشتن شد، و دل نبستن، از کسی یاری نمی خواهم مگر خودت و قدرت بی پایانت، که تو یاری دهنده ای بر همه ناتوانان.

مرا ببین! آهای با تو هستم! به بزرگی و جلالت سوگند، که با تو می مانم! قول داده ام! وظیفه ای و چاره ای و هدفی جز این ندارم. اکنون، و همین اکنون، با من باش که به تو و وجودت نیاز دارم، ای بی نیاز مطلق!