دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

عشق یعنی...!
 
عشق یعنی ,سوز نی , آه شبان
عشق یعنی معنی رنگین کمان
عشق یعنی شاعری دل سوخته
عشق یعنی آتشی افروخته
عشق یعنی با گلی گفتن سخن
عشق یعنی خون لاله بر چمن
عشق یعنی شعله بر خرمن زدن
عشق یعنی رسم دل بر هم زدن
عشق یعنی یک تیمم,یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
**************
عشق یعنی...!
عشق یعنی چون محمد پا به راه
عشق یعنی همچویوسف قعر چاه
عشق یعنی بیستون کندن به دست
عشق یعنی زاهد اما بت پرست
عشق یعنی همچو من دریا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی یک شقایق غرق خون
عشق یعنی درد و محنت در درون
عشق یعنی یک تبلور یک سرود
عشق یعنی یک سلام و یک درود
 

عشق
آنگاه المیترا گفت:با ما از عشق سخن بگوی.
پیامبر سر بر آورد و نگاهی به مردم انداخت' و سکوت و آرامش مردم را فرا گرفته بود.سپس با صدایی ژرف و رسا گفت:
هر زمان که عشق اشارتی به شما کرد در پی او بشتابید'
هر چند راه او سخت و نا هموار باشد.
و هر زمان بالهای عشق شما را در بر گرفت خود را به او بسپارید'
و هر چند که تیغهای پنهان در بال و پرش ممکن است شما را مجروح کند.
و هر زمان که عشق با شما سخن گوید او را باور کنید.
هر چند دعوت او رویاهای شما راچون باد مغرب در هم کوبد و باغ شما را خزان کند.
زیرا عشق چنانکه شما را تاج بر سر می نهد ' به صلیب نیز میکشد.
و چنانکه شما را می رویاند شاخ و برگ شما را هرس می کند.
و چنانکه تا بلندای درخت وجودتان بالا میرود و ظریف ترین شاخه های شما را که در آفتاب می رقصند نوازش می کند .
همچنین تا عمیق ترین ریشه های شما پایین می رود و آنها را که به زمین چسبیده اند تکان می دهد.
عشق شما را چون خوشه های گندم دسته می کند.
آنگاه شما را به خرمن کوب از پرده ی خوشه بیرون می آورد.
و سپس به غربال باد دانه را از کاه می رهاند.
و به گردش آسیاب می سپارد تا آرد سپید از آن بیرون آید.
سپس شما را خمیر می کند تا نرم و انعطاف پذیر شوید.
و بعد از آن شما را بر آتش می نهد تا برای ضیافت مقدس خداوند نان مقدس شوید.

عشق با شما چنین رفتارها می کند تا به اسرار قلب خود معرفت یابید.و. بدین معرفت با قلب زندگی پیوند کنید و جزیی از آن شوید.

اما اگر از ترس بلا و آزمون' تنها طالب آرامش و لذتهای عشق باشید '
خوشتر آنکه عریانی خود بپوشانید.
و از دم تیغ خرمن کوب عشق بگریزید.
به دنیایی که از گردش فصلها در آن نشانی نیست'
جایی که شما می خندید اما تمامی خنده ی خود را بر لب نمی آورید.
و می گر یید اما تمامی اشکهای خود را فرو نمی ریزید.

عشق هدیه ای نمی دهد مگر از گوهر ذات خویش.
و هدیه ای نمی پذیرد مگر از گوهر ذات خویش.
عشق نه مالک است و نه مملوک.
زیرا عشق برای عشق کافی است.

وقتی که عاشق می شوید مگویید:" خداوند در قلب من است." بلکه بگویید " من در قلب خداوند جای دارم."

و گمان مکنید که زمام عشق در دست شماست ' بلکه این عشق است که اگر شما را شایسته بیند حرکت شما را هدایت می کند.

عشق را هیچ آرزو نیست مگر آنکه به ذات خویش در رسد.

اما اگر شما عاشقید و آرزویی می جویید'
آرزو کنید که ذوب شوید و همچون جویباری باشید که با شتاب می رود و برای شب آواز می خواند.
آرزو کنید که رنج بیش از حد مهربان بودن را تجربه کنید.
آرزو کنید که زخم خورده ی فهم خود از عشق باشید و خون شما به رغبت و شادی بر خاک ریزد.
آرزو کنید سپیده دم بر خیزید و بالهای قلبتان را بگشایید
و سپاس گویید که یک روز دیگر از حیات عشق به شما عطا شده است.
آرزو کنید که هنگام ظهر بیارامید و به وجد و هیجان عشق بیاندیشید.
آرزو کنید که شب هنگام به دلی حق شناس و پر سپاس به خانه باز آیید.
و به خواب روید. با دعایی در دل برای معشوق و آوازی بر لب در ستایش او.
از کتاب ‹پیامبر› اثر ارزنده ی جبران خلیل جبران
ترجمه ی دکتر حسین الهی قمشه ای
behkam bashid......

گریه سزاوار تو نیست

مگر
قطره های نخست
دریایی سازدم
جان داده به صدفی
که مروارید انگشتانت را
می ماند و می رود
آن گاه که ماهیان
بی قرار و فراوان
به شمارشی معکوس می رسند.
گریه سزاوار من است
که گداخته ام به خورشیدی
زمستانی ام به برفی
و در نوبت ام به تعجیلی
و پایی که دیگرم
توان از تو رفتن نیست
باز هم می گویم
سزاوار تر از تو گریه من است
که غرقاب خونم می کند
و راحت و زلال به زاویه درد می رسد
نه
گریه فقط سزاوار من است
________
که می گوید باد ها می مانند و سپیدارها نه؟
پس انعکاس تو در من چگونه آینه ای می سازد
که از حضور خویش غافلم می کند
و تشنگی برهان قاطع زبانی می شود
که به خصلت عصا یی در خود تعبیرم میکند
پس باید چیزی در من نشسته باشد
وقتی تو
بر تارهای بسته ی موهایت
فریاد می زنی:
من....آری من شکل غریق خویشم تا تو سپید بمانی.....
_________

جاده ایست در نگاهم از دوست داشتن و زیادیست در سکوتم از عشق ورزیدن
اما نه نگاهم را خواندی و نه سکوتم را...
Upgrade your email with 1000's of emoticon icons

 
Upgrade your email with 1000's of emoticon iconsUpgrade your email with 1000's of emoticon icons 
اگرمی دانستم نگاهت زبان نگاهم را نمی فهمد،هیچ گاه نگاهت نمی کردم

اگر می دانستم روزی تو را از دست می دهم،هیچ گاه به دستت نمی آوردم

اگر می دانستم جدایی به این حد تلخ است،هیچ گاه دل به دوستی نمی بستم

اگر می دانستم جدایی برای عشق است ،هیچ گاه عاشق نمی شدم

اگر می دانستم سرانجام عاشقی چنین است هیچ گاه آغاز نمی کردم
 
 
Upgrade your email with 1000's of emoticon iconsUpgrade your email with 1000's of emoticon icons 

تو که نیستی تو که نیستی قلب عاشق بی قراره
                                              آرزوی تو رو داشتن باز تو رو یادم می یاره
تو بدون که بی تو هرگز شب من سحر نمی شه 
                              جز تو چشمام واسه هیچکس نمی باره تر نمی شه
هنوزم حس نیازت از تو قلب من نرفته
                                   کاش بدونی کاش بدونی زندگی بی تو چه سخته