دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

چند جمله

از گابریل گارسیا مارکز می پرسند اگه بخوای یه کتاب صد صفحه ای در مورد امید بنویسی، چی می نویسی؟ می گه 99 صفحه رو خالی می ذارم. صفحه ی آخر سطر آخر می نویسم امید آخرین چیزی است که می میرد .

Arezoyam in ast: nataravad ashk dar cheshme to hargez magar az shoghe ziyad,naravad labkhand az omghe negahat hargez,va be andaze har rooz to ashegh bashi,asheghe anke to ra mikhahad,va be labkhande to az khish raha migardad,va to ra dost bedarad be haman andaze ke delat mikhahad

فردا و دیروز با هم دست به یکی کردند. دیروز با خاطراتش مرا فریب داد فردا با وعده هایش مرا خواب کرد . وقتی چشم گشودم امروز گذشته بود

زندگی، درک همین امروز است. زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است که نخواهد آمد. تو نه در دیروزی و نه در فردایی، ظرف امروز، پر از بودن توست.شاید این خنده که امروز، دریغش کردی، آخرین فرصت همراهی با امید است

Besme taala, heloo booosh, my name is mr ahmadinejad, i'm Iranian, i'm 40khoordei years old, i like Ghoran i am karate and very bruclee! My joorab is dirty and danjeres! i am interested in hooloo kast va enerjiehastei haghe mosalam mast va kashk, abgoosht ... with help of god, we can, we have this power, we have god and imam of time! and bimeye Abolfazl and rezazadeh, so I say to you if you don't listen to me you become soosk. Goodbye

یک نظر سنجی از مردم دنیا سوالی پرسیده شد و نتیجه جالبی به دست آمد از این قرار سوال : نظر خودتون رو راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟ و کسی جوابی نداد... چون در آفریقا کسی نمی دانست غذا یعنی چه؟ در آسیا کسی نمی دانست نظر یعنی چه؟ در اروپای شرقی کسی نمی دانست صادقانه یعنی چه؟ در اروپای غربی کسی نمی دانست کمبود یعنی چه؟ در آمریکا کسی نمی دانست سایر کشورها یعنی چی؟

salam be hamegi
 
inam chandta sms jadid baraie shoma dostane khobam
 
 
Dar berkeh delam mahihaie Ghermez ziad shena mikonanad ama man faghat be to negah mikonam chon to tanha ghorbaghe delam hasti
____________ _________ ______
 
Ashki ke bi sedast/poshti ke bi panah ast/ dasti ke baste ast/ paei ke khasteh ast/ deli ke ashegh ast/ harfi ke sadegh ast/ sheri ke bi bahast/ sharmi ke ashenast/ daraeie man ast pas arzanie shom
____________ _________ ______
 
Midoni farghe to ba kafshe chie?
.
.
.
.
.
.
Kafsh lenghe dare ama to nadari
____________ _________ ____
 
az ghadim goftan vase kasi Bemir ke vasat Tab kone, lotfan yeki baraie man Bemire akhe chand roze badjori Tab kardam.
 
??????????????????????????????????
???????????????????.!
Be elate kam bodane seneton az goftan in SMS ma?zorim.
____________ _________ ______
 
Ba tamame selolhaie badanam doset daram!!!
Az tarafe ye Abzie Tak seloli
____________ _________ ______
 
.
.
.
.
.
.
.
Yadam raft chi mikhastam begam
____________ _________ ______
 
to zendegi bazi chiza bozorg
bazi chiza kochik
bazi chiza sade
va bazi chiza mohem hastan
bozorg mesle ESHGH
kochik mesle GHAM
sade mesle MAN
mohem mesle TOOO
____________ _________ ______
Zodddddddddddddd bash Boloutoset ro rossshhhhhhhhhan konnnnnnn
Mikham vojodam ro barat send konam
____________ _________ ______
Mikhai ba 3 shomare Hipnotizmet konam va begam che jor adami hasti? Khooob, pas ba shomare 3 arom cheshat ro beband.
1
2
3
Hanoz ke cheshat baze, beband lotfan
.
.
Dari zir cheshmi negah mikoniiiiiiiiiiiiii iiiii areeeeeeeeeeeeeeeee eeeeee
.
Midoni chie??!! Aslan niazi be Hipnotizm nist, har khari mifahme ke cheghadar to yeki Fozoli

باران نمی شوم

باران نمی شوم
 که نگویی: با چه منتی خود را بر شیشه می کوبد
تا پنجره را باز کنم و نیم نگاهی بیندازم.
ابر می شوم
که از نگرانی یک روز بارانی
هر لحظه پنجره را بگشایی
و مرا در آسمان نگاه کنی...
 
 
 
 
 
پنداشتی آتش عشقی که در دلم افروختی، به نیستی خاموش می شود؟
پنداشتی خرمن هستی ام را به باد فنا داده ام، که به جرقه ای خاکستر کنی؟
یا که پنداشتی من عروسک بچگی های توام که فقط تو عاشقش باشی؟
تو دستان آزمند مرا ندیدی که ملتمسانه بسوی تو دراز شده بود
تو ندانستی که دستان سرد من جویای گرمی تپش های قلب تو بود
تو ندانستی که اشک من در پی سودای سیه چشمان زیبای تو بود
یا تو ندانستی که عشق من، نه هوس که تجلی رویای وفای بی ریای تو
بود
تو
بنیادم را به غم، گفتارم را به درد و نفسهایم را به آْه آمیختی
تو را به سرنوشت، نامت را به باد و خاطره ات را به یاد می سپارم

۲۰روش عاشقانه (1 )

 
عجب باشکوه است "عشق "...
عشق نیرو می‌دهد ، عشق زندگی می‌دهد، عشق شهامت و قدرت می‌بخشد. عشق بزرگ‌ترین ودیعه‌ای است که خداوند بزرگ در نهاد بشر به امانت گذاشته است. اگر عشق نبود زندگی هم نبود . کسی که عاشق می‌شود باید خود را برای پرداخت بهای آن عشق آماده سازد که عشق همان‌طور که لذّت و شادکامی در پی دارد، غم و سردرگمی هم به دنبال خواهد داشت. امّا غم عشق چه غم شیرینی است و چه گوارا به‌کام دل عاشق می‌ریزد حتی اگر دل عاشق را بشکند. زیرا هر چیز شکسته‌اش بی‌خریدار است، مگر دل که شکسته‌اش قیمتی‌تر است و خدایش دوست‌تر دارد.
با خواندن 20مورد زیر، وموارد دیگر در مقالات آتی ، خواهید توانست به‌ راه‌هایی دست بیابید که هر چند برخی بسیارساده و شاید بی اهمیت به‌نظر می‌رسند ، امّا مسیر خوشبختی شما را چندین گام پیش می‌راند:
1- از هر راهی برای ابراز عشق به همسرتان بهره بگیرید.
2- در عذرخواهی کردن از هم سبقت بگیرید.
3- همیشه همدیگر را «عزیزم»، «معشوقم»، «محبوبم» و ... خطاب کنید.
4- همیشه و در همه جا به هم احترام بگذارید.
در زندگی هیچ لذّتی اصیل‌تر و شیرین‌تر از عشق وجود ندارد
5- همیشه صبور و شکیبا باشید.
6- در اماکن عمومی بسیار محتاطانه به ‌همدیگر ابراز عشق کنید.
7- نازش را به جان بخرید.
8- بگذارید به اندازه کافی استراحت کند.
9- از گفتن کلمه «دوستت دارم» دائم استفاده کنید.
10- از عطر مورد علاقه‌اش استفاده کنید.
11- کمد لباس‌هایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمایید.
هر کس که عاشق می‌شود باید برای تحمل و چشم‌پوشی خطاهایی که می‌بیند امّا نمی‌تواند عکس‌العمل نشان دهد، صبور و‌ آرام باشد.
12- با او مانند شاهزاده‌ای زیبا برخورد کنید.
13- هر روز به یکدیگر سخنان محبت‌آمیز بگویید.
14- هنر برقراری ارتباط دوستانه با همسرتان را بیاموزید. هر چند ممکن است در ابتدا با کمی مشکل مواجه باشید، ولی پس از آن از زندگی لدّت خواهید برد.
15- به قدری در هم غرق شوید تا مسائل دیگر زندگی را فراموش کنید.
16- پاهای خسته همسرتان را ماساژ بدهید.
17- موها ی همسرتان را آرایش کنید.
18- در تمام لحظاتی که در کنار هم هستید به او ابراز عشق کنید و گاهی احساستان را روی یک لیوان شیشه‌ای بنویسید.
19- از عشق‌تان دفاع کنید.
20- روی برف‌هایی که روی زمین باریده است برای هم پیام‌های عاشقانه بنویسید.
اگر قادر نیستید شخص مورد علاقه‌تان را هیجان زده کنید او را از عشق سرشار سازید و این نکته را نیز بدانید که در ذات او چیزهایی نهفته است که با شما هم‌خوانی دارد.
ادامه دارد...

من آن چه شرط بلاغ است با تو می گویم


تو خواه از سخنم پند گیر یا ملال
این روزها خیلی ها از نسل جوان برگزاری جشن ها و مناسبت های خارجی را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند.
سفره هفت سین نمی چینند، اما در آراستن درخت کریسمس اهتمام می ورزند!
جشن شب یلدا که به بهانه بلند شدن روز، برای شکرگزاری از برکات و نعمات خداوندی برگزار می شده است را نمی شناسند، اما همراه و همزمان با بیگانگان روز شکرگزاری برپا می کنند!
همه چیز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاریش می دانند، اما حتی اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.
چند سالی ست حوالی26 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم. مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله می شود. همه جا اسم Valentine به گوش می خورد.
اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!
جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با 29 بهمن، یعنی تنها 3 روز پس از والنتاین فرنگی! این روز "سپندار مذگان" یا "اسفندار مذگان" نام داشته است. فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان "روز عشق" به این صورت بوده است که:
در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"، روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم اردیبهشت یعنی "بهترین راستی و پاکی" که باز از صفات خداوند است، روز چهارم شهریور یعنی "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که خاص خداوند است و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند. در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد، جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، "مهرگان" لقب می گرفت. همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشنی با همین عنوان می گرفتند.

سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند. در این روز زنان به شوهران خود با محبت هدیه می دادند. مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده، به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.

ملت ایران از جمله ملت هایی است که زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است، به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند. این جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات و کلا جهان بینی ایرانیان باستان است

شاید هنوز دیر نشده باشد که روز عشق را از 26 بهمن (Valentine) به 29 بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان) منتقل کنیم.