دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

جاده ایست در نگاهم از دوست داشتن و زیادیست در سکوتم از عشق ورزیدن
اما نه نگاهم را خواندی و نه سکوتم را...
Upgrade your email with 1000's of emoticon icons

 
Upgrade your email with 1000's of emoticon iconsUpgrade your email with 1000's of emoticon icons 
اگرمی دانستم نگاهت زبان نگاهم را نمی فهمد،هیچ گاه نگاهت نمی کردم

اگر می دانستم روزی تو را از دست می دهم،هیچ گاه به دستت نمی آوردم

اگر می دانستم جدایی به این حد تلخ است،هیچ گاه دل به دوستی نمی بستم

اگر می دانستم جدایی برای عشق است ،هیچ گاه عاشق نمی شدم

اگر می دانستم سرانجام عاشقی چنین است هیچ گاه آغاز نمی کردم
 
 
Upgrade your email with 1000's of emoticon iconsUpgrade your email with 1000's of emoticon icons 

تو که نیستی تو که نیستی قلب عاشق بی قراره
                                              آرزوی تو رو داشتن باز تو رو یادم می یاره
تو بدون که بی تو هرگز شب من سحر نمی شه 
                              جز تو چشمام واسه هیچکس نمی باره تر نمی شه
هنوزم حس نیازت از تو قلب من نرفته
                                   کاش بدونی کاش بدونی زندگی بی تو چه سخته
 
 

 

خدایا!

چه حاجتی مونده که برام برآورده نکرده باشی ، هرچی فکر می کنم همه چی دارم و به جز شکر تمام بخشیده هات چی دارم که بگم .

 

خانه آرزوهایم کلبه ای است کوچک دردشت شقایقها  است ،
که تو را کم دارد، راستی کی می آیی ...؟
 
در کوچه پس کوچه های انتظار فراق را هجی می کنم.
فانوس به دست هر سحرگاه در انتظار نا مه ات هستم.
عهدمان فراموشت نشود.
 
گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟    عکس رخساره ی ماهش را داد ......
گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری از زلف سیاهش راداد ......
وقت رفتن همه را میبوسید ، به من ازدور نگاهش را داد ......
یادگاری به همه داد و به من ، انتظار سرراهش را داد .

 

من و سایه ام

من و سایه ام

باز هم
راه خواهیم رفت
و من
برایش قلب خواهم دوخت
چشم خواهم کشید
کفش خواهم خرید
دستهایش را
رنگ خواهم زد...
من و سایه ام
باز هم
راه خواهیم رفت
خواهیم خندید
خواهیم گریست
و من برایش
سایه بان خواهم بود
 
……………
 
همه دنیا ...دیوار بود
دیوارهای سنگی
دیوارهای بلند دلتنگی
و تو را ...دیدم
و هزار پنچره بر روی من گشوده شد
هر پنچره هزار فصل بود
که مرا با آن سوی دیوار آشتی می داد
هر پنچره هزار خاطره بود
که مرا با خودم آشتی می داد
تو رفتی، و تمام دنیا دوباره دیوار شد
این بار ، خسته...در این سوی دیوار نشسته
ولی با بغض هزار خاطره
از آن سوی دیوار

مواظب باشید عشق چشماتونو کور نکنه !

عضویت در ایران عشقعضویت در ایران عشق

 

عضویت در ایران عشقعضویت در ایران عشق

 

آهو خیلی خوشگل بود. یک روز یک پری سراغش اومد و بهش گفت: آهو جون!دوست داری شوهرت چه جور موجودی باشه؟


آهو گفت: یه مرد خونسرد و خشن و زحمتکش.


پری آرزوی آهو رو برآورده کرد و آهو با یک الاغ ازدواج کرد.

شش ماه بعد آهو و الاغ برای طلاق سراغ حاکم جنگل رفتند.


حاکم پرسید: علت طلاق؟


آهو گفت: توافق اخلاقی نداریم, این خیلی خره.


حاکم پرسید: دیگه چی؟


آهو گفت: شوخی سرش نمیشه, تا براش عشوه میام جفتک می اندازه.


حاکم پرسید: دیگه چی؟


آهو گفت: آبروم پیش همه رفته, همه میگن شوهرم حماله.


حاکم پرسید: دیگه چی؟


آهو گفت: مشکل مسکن دارم, خونه ام عین طویله است.


حاکم پرسید: دیگه چی؟


آهو گفت: اعصابم را خورد کرده, هر چی ازش می پرسم مثل خر بهم نگاه می کنه.


حاکم پرسید: دیگه چی؟


آهو گفت: تا بهش یه چیز می گم صداش رو بلند می کنه و عرعر می کنه.


حاکم پرسید:دیگه چی؟


آهو گفت: از من خوشش نمی آد, همه اش میگه لاغر مردنی, تو مثل مانکن ها می مونی.
حاکم رو به الاغ کرد و گفت: آیا همسرت راست میگه؟


الاغ گفت: آره.


حاکم گفت: چرا این کارها رو می کنی ؟


الاغ گفت: واسه اینکه من خرم.


حاکم فکری کرد و گفت: خب خره دیگه چی کارش میشه کرد.


نتیجه گیری اخلاقی: در انتخاب همسر دقت کنید.


نتیجه گیری عاشقانه: مواظب باشید وقتی عاشق موجودی می شوید عشق چشم هایتان را کور نکند.