دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست


آیا هنوز عاشقم هستی
آنگاه که سپیدی بر گیسوانم موج می زند
...
آیا هنوز هم به یاد می آوری
دختر جوانی را
که بردی
چون عروست
در یک روز بارانی
در پاییز
آیا هنوز مرا سخت در آغوش می فشاری
چون شب پیوندمان
یا ،از یاد خواهی برد
اولین روز دیدارمان را
در تابستان
هنگامی که رزها شکوفه داده بودند
و پرندگان می خواندند
آیا باز هم نوای خوش خنده هایمان
گوشت را می نوازد
آیا هنوز هم به یاد داری
همه سالهای شادی را که در کنار هم سپری کردیم
...

قلبت را تا همیشه
برایم روشن بدار
...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد