در فراسوی زمان به دنبال تو گشتم
اما تو را نیافتم
تو رفته بودی
بی انکه بگویی
تو تنها رفتی
و من تنها ماندم
در تنهایی ام
سکوت را میهمان کرده
اما
تو را نیافتم
در جنگل عشق
درختان سر به فلک کشیده را دیده
اما تو را نیافتم
در کنار امواج دریا نشستم
اب زلال و پاک بود
اما تو نبودی
در جاده ی بی کسی
به دور دستها خیره شده
تا شاید گم شده ام را بیابم
اما باز هم تو را نیافتم
به اسمان نگریستم
ستاره تو را نیافتم
تو رفته بودی
و مرا تنها
در بیهوته ای رها کرده بودی
من تنها شده بودم
بی هیچ واژه ای
بی هیچ رازی