تقدیم به دلهای که ...
ای کاش می دانستم ...
دستهام و تنها
و دل غریبم و چشم براه میذاری
ترانه هام و بدست فراموشی می سپاری
ای کاش می دانستم ...
که باید با چشمانی ابری
تنهایی ام و بنگرم
با دلی پر ز آرزو ولی محکوم به سکوت
نظاره گر فریاد ثانیه ها باشم
ای کاش می دانستم ...
کسی که لحظات شیرینم را می سازد
روزی
تلخترین ثانیه ها را برایم می نوازد
هنوز باورم نیست
مرگ لحظه های با تو بودنم را
ای کاش می دانستم ...
سهم من از با تو بودن
بی تو ماندن
و خاطراتی بی رنگ شده
و محو شده
و خورشیدی که گرفتار کسوف ماه تو شده
خاموش شده
ای کاش می دانستم ...
ای کاش می دانستم انچه را که از نگاه آخرت به قلبم جا گذاشتی
که مرا اتش زده
چه عمیق پیش رومه
می نگریستی
خیره به چشم های مات من
ای کاش می دانستم ...
حرف سکوت نگاهت را
خواهش یا تحقیر ؟؟!!!
ای کاش ...