دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

شاید برای گفتن
برای سرودن
برای گریستن
و برای خندیدن
سنگی شده باشی
و شاید
دریای وجودت
یخ زده
عقابی
و شاید هزاران عقاب
به وجود خاموشت
چشم دوخته اند
اما
برای تو
دفاع
حتی واژه دفاع هم
بیگانه شده
به خود می گویی بیاندیشم
مبهوت و سر گشته
به تنگ خالی
زل زده و می گویی
به چه بیاندیشم؟
اری واژه ها عاری از معنا
و زندگی عاری از عشق
شده است
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد