دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

وقتی بارون چشات میگه وقت رفتنه

وقت حکومت غمو ، حضور گریه منه

سکوت گریه نگام ، هنوز به یاد شب

عشقت تو قلب و دلم ،داغه و گرمه مث تب

تو این سکوت بی صدا ، بازم دلم از تو رمید

خسته و دل شکسته ام ، خالی ام از عشق و امید

این گریه همیشگی ، مونده تو شبهای من

تو این روزهای بی وفا ، عشق رو تو دادی یاد من

این قلب خسته و نگام ، آخر بی نشونیه

یاد نگاه آخرت ، تا ته خط موندنیه

صدای آخرین من ،تا تو نیای در نمی یاد

تک تک لحظه های من ، فقط تو رو ازم می خواد
 
یاد گرفتم که عشق با تمام عظمتش دو، سه ماه بیشتر زنده نیست ، یاد گرفتم که عشق یعنی فاصله و فاصله یعنی دو خط موازی که هیچگاه به هم نمی رسند ، یاد گرفتم در عشق هیچکس به اندازه خودت وفادار نیست و یاد گرفتم هر چه عاشق تری ، تنهاتری
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد