دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

همه هستی من

 

خلوت مست دو چشم تر توست

 

همه قصه من

 

صحبت زلف بلند سر توست

 

تو مرا واژه ایمان هستی

 

که به هنگامه صبح

 

لب به تکریم تو من باز کنم

 

تو مرا مهر عبادت هستی

 

که به هر سجده خود

 

سر تعظیم به محراب رخت می آرم

 

تو مرا چون گل سرخی هستی

 

که درون قفس خشک کویر

 

از سر ناز به برا آمده ای

 

تو مرا صبح امیدی هستی

 

که میان همه پنجره ها

 

رو به من باز شدی

 

چشم امید من خسته به توست

 

تو مرا یاری کن

 

تا به همراهی تو

 

به سر قله ایمان برویم

 

و خدا را انجا

 

با تو فریاد کنیم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد