دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پری نشته بود
زارو زار گریه می کردن پریا 
 مث ابرای بهار گریه می کردن پریا
گیسشون قد کمون رنگ شبق
از کمون بلندتر ک ،از شبق مشکی ترک
روبروشون تو افق شهر غلامای اسیر
پشتشون سردو سیا قعله ی افسانه ی پیر
از افق جیرینگ جیرینک صدای زنجیر میومد
از عقب از توی برج ناله ی شبگیر میومد
پریا !گشنه تونه ؟
پریا! تشنه تونه ؟
پریا !خسته شدین ؟
مرغ پر بسته شدین ؟
 چیه این های های تون
گریه تون وای وای تون ؟
پریا هیچی نگفتن ِ زار زار گریه می کردن پریا
مث ابرای بهار گریه می کردن پریا
پریای نازنین
چه تون زار می زنین ؟
توی این صحرای دور
توی این تنگ غروب نمی کین برف میاد ؟
نمیکین بارون میاد ؟
نمگین گرگه میاد می خورتون ؟
نمیکین دیبه میاد یه لقمه خام می کندتون ؟
نمی ترسین پریا نمیاین به شهر ما؟
شهر ما صداش میاد صدای زنجیراش میاد
پریا
قدر رشیدم بیبین
اسب سفیدم بیبین
اسب سفیده نقره نل
یال و دمش رنگ عسل
مرکب صرصر تک من 
آهوی آهن رگ من
گردن وساقش بیبین
باد دماغش بیبین
امشب توشهر چراغونه ،خونۀ دیبا داغونه
مردم ده مهمون مان ،با دامب و دومب به شهر میان
می رقصن و می رقصونن ،غنچۀ خندون می ریزن
نقل بیابون می ریزن،های می کشن، هوی مکشن
  !شهرجای ما شد»
عید مردماس ، دیب گله داره
دنیا مال ماس ، دیب گله داره
سفیدی پادشا س ،دیب گله داره
سیاهی روسیا س، دیب گله داره
پریا
دیگه توک روز شیکسته ،درای قلعه بسته
اگه تازوده بلن شین ،سوار اسب من شین
می رسیم به شهر مردم ،ببینین :صداش میاد
جینگ وجینگ ریختن زنجیر برده هاش میاد.
آره؟زنجیرای گرون ،حلقه به حلقه ،لابه لا
می ریزن ز دست وپا،
پوسیده ن ،پاره میشن
دیبا بیچاره میشن
سر به جنگل بذارن ،جنگل و خارزار می بینن
سر به صحرا بذارن ، کویر ونمک زار می بینین
عوضش تو شهر ما ...[آخ !نمی ونین پریا   
در برجاوا می شن ،برده دارا رسوا می شن
غلوما آزاد می شن ، ویرونه ها آباد می شن
هرکی که غصه داره ،غمشو زمین میذاره
قالی میشن حصیرا ،آزاد میشن اسیرا
اسرا کینه دارن ،داسشونو ور میدارن
سیل می ش:شرشرشر
آتیش می شن:گرگرگر
توقلب شب که بد گله ،آتیش بازی چه خوشگله
آتیش؟آتیش !ـ چه خوبه ،حالام تنگ غروبه
چیزی به شب نمونده ،به سوز تب نمونده
به جستن و واجستن ،تو حوض نقره جستن
الان غلاما وایسادان که مشعلارو وردارن
بزنن به جون شب ، ظلمتو داغونش کنن
عمو زنجیر بافو پالون بزنن وارد میدونش کنن
به جائی که شنگولش کنن ،سکۀ پولش کنن
دست همو بچسبن ،دور یارو برقصن
حمومک مورچه داره ، بشین و پاشودربیارن
قفل وصندوقچه داره ، بشین وپاشو دربیارن
پریا !بسه دیگه های های تون
گریه تون ،وای وای تون
پریا هیچی نگفتن ،زاروزار گریه می کردن پریا
مث ابرای بهار گریه می کردن پریا
پریای خط خطی
لخت وعریون ، پاپتی
شبای چله کوچیک ،که تو کرسی ،چیک چیک
تخمه می شکستیم وبارون می اومد صداش تو نودون می اومد
بی بی جون قصه می گف حرفای سر بسه می گف
قصۀ سبز پری زرد پری ،قصۀ سنگ صبور، بز روی بون
قصۀ دختر شاه پریون ،شما ئین اون پریا
اومدین دنیای ما
حالاهی حرص می خورین ، جوش می خورین ،غصۀ خاموش می خورین
که دنیامون خال خالیه غصه ورنج خالیه ؟دنیای ما قصه بود،پیغوم سر بسته بود
دنیای ما عیونه
هرکی می خواد بدونه :دنیای ما خار داره ،بیابوناش مار داره
هرکی باهاش کار داره ،دلش خبردار داره
دنیای ما بزرگه ،پراز شغال و گرگه
دنیای ما  هی هی هی
عقب آتیش لی لی لی
آتیش میخوای بالاترک ،تاکف پات ترک ترک
دنیای ما همینه ،بخواهی نخواهی اینه
خوب ،پریای قصه!مرغای پر شکسته
ابتون نبود، دونتون نبود،چائی وقلیون تون نبود
کی بهتون گفت بیاین دنیای ما ،دنیای واویلای ما
قلعه قصه تونو ول بکنین ،کارتونو مشکل بکنین ؟
پریا هیچی نگفتن ،زاروزار گریه می کردن پریا
مث ابرای بهار گریه می کردن پریا
دس زدم به شونشون ،که کنم رونه شون
پریا جیغ زدن ،ویغ زدن ،جادو بودن دود شدن ،بالا رفتن تار شدن
[پائین اومدن پود شدن ،پیر شدن گریه شدن ،جوون شدن
حننده شدن ،خان شدن بنده شدن ،خروس سرکنده شدن
میوه شدن هسته شدن ،انارسر بسته شدن ،امید شدن یاس شدن ستارۀ نحس شدن
وقتی دیدن ستاره ،به من اثر نداره
می بینم وحاشا می کنم ،بازرو تماشا می کنم
هاج واجومنگ نمی شم ،ازجادو سنگ نمی شم
یکیش تنگ شراب شد
یکیش دریای آب شد
یکیش کوه شدوزق زد
توآسمون تتق زد
شرابو سر کشیدم ،پاشنه رو ور کشیدم
زدم دریا تر شدم ،ازون ورش به در شدم
دویدم دویدم ،بالای کوه رسیدم
اون ور کوه ساز می زدن ،همپای آواز می زدن
دلنگ دلنک شاد شدیم
از ستم آزاد شدیم
خورشید خانوم آفتاب کرد ،کلی برنج توآب کرد
خورشید خانوم بفرمائین ،ازون بالا بیائین پائین
ما ظلمونفله کردیم ،آزادیرو قبله کردیم
از وقتی خلق پاشد ،زندگی مال ما شد
از شادی سیر نمی شیم ،دیگه اسیر نمی شیم
هاجستیم واجستیم ،تو حوض نقره جستیم
سیب طلارو چیدیم ،به خونه مون رسیدیم
بالا رفتیم دوغ بود ،قصه بی بیم دورغ بود
پائین آمدیم ماست بود قصۀ ما راست بود
قصۀ ما به سر رسید غلاغه به خونه ش نرسید
هاچین و واچین ،زنجیرو وارجین
نظرات 2 + ارسال نظر
سارا شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:51 ق.ظ http://www.afsos.blogsky.com

یادت می یاد گفتی به من،عشق تو رو به دل دارم؟

دروغ می گفتی اما من،راست راستکی دوستت دارم

سر به سرم گذاشتی وچند روزی موندگار شدی

گفتی که همدمم میشی،همرنگ روزگار شدی

چشمات به من دروغ میگفت،امابازم میخواستمت

وقتی که رفتی به سفر،به انتظار نشستمت

پیش خودم دلم می گفت:که برمی گردی از سفر

برگشتی اما چه جوری؟دستت تو دست یک نفر!

دلم که باور نمی کرد!ازتو یه دستی خورده بود

اون روز نشست وگریه کرد،که بازی رو نبرده بود

بعداز سرود عشق تو دلم دیگه شعری نخوند

همرنگ آدما شد وعاشق هیچکسی نموند

بعد از تو ونگاه تو،دلم دیگه فریب نخورد

دیگه برای هیچکسی ،به خاطر نگاش نمرد

کورش(k2-4u) دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:28 ق.ظ http://k2-4u.com

سلام وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزن
تک تولز یک دشمن سر سخت برای پسورد سندر ها
https://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help%20Tak%20Tools%202%20Beta.GIF
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak%20Tools%202%20Beta.zip Send to all Plz

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد