دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

گرچه دل کندن از تو آسان نیست که برایم به مرگ هم شاید ...

می روم گم شوم در انبوه خاطراتی که بعد ِتو باید ...

بعد از این استکان زهرآلود ، چون پروانه به خواب خواهم رفت

جای قند و نبات، عزراییل بر سرم گرد مرگ می ساید

آرزوهای کوچکم را حیف می برم با خودم به گور اما

آرزو می کنم تو خوش باشی ، حسرتت بر غمم می افزاید

مجلس ختم من که می آیی ، یک لباس سفید بر تن کن

بارها گفته ام به تو عزیزم ! رنگ مشکی به تو نمی آید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد