خرج کن ولی اصراف نکن. عاشق شو ولی دیوانگی نکن. اسوده باش ولی بیخیالی نکن . حرف بزن ولی وراجی نکن. دوستت دارم........... ولی پورو نشو
برات یه هدیه دارم ##**#####**# # این یه سیم خارداره. بپیچ دورت تا کسی دستش به گل من نرسه
نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی
زیر پاهام برگ های خشکیده ، که اونا هم دل خوشی از درخت ندارن میگن درخت میگفت که دیگه وقت تعویض فصله موقع ریزش برگ های خشکه ولی من می دونم که همش بهونه بوده درخت از برگ های خشکیده خسته بوده
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد...همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
سعی کن تنها باشی زیرا تنها بدنیا امدی و تنها از دنیا خواهی رفت.بگذار عظمت عشق را درک نکنی.زیرا انقدر عظیم است که تورا نابود خواهد کرد
نمی دانم چرا ما انسان ها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد با اینکه می دانیم روزی بسته خواهد شد اما آسمان کی بسته خواهد شد
گویند که مکتب عشق را 10 کلاس است 1-نگاه 2-عشق 3-مهر و محبت 4-عاطفه و احساس 5-دوستی 6-خواستن 7-بوسه 8-ازدواج 9-زندگی 10-مرگ!!!
برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر . برای عشق وصال کن ولی فرار نکن . برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن . برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش
روزی از عشق خودم را حلق آویز می کنم و آخرین آرزوی من این است در روی طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود
به او بگویید دوستش دارم به او که قلبش به وسعت دریاییست که قایق کوچک دل من در آن غرق شده . به او که مرا از این زمین خاکی به سرزمین نور و شعر و ترانه برد . و چشمهایم را به دنیایی پر از زیبایی باز کرد
زندگی چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میکنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم ؟ اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگرعشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگرعشق نیست چرا عاشقیم؟:-؟؟
دیشب من در بند کور دلان عشق ستیز بودم به گناه عاشق بودن چون عشقم را در پستوی خانه نهان نکردم چون راز دلم در چشمانم پیدا بود مرا به گناه نشستن نزد زیباریی دستبند زدن گفتند که چرا عاشقی؟ گفتند که شعله ای در دلت داری گفتند که آتش گناه است و تو آتشی در دل داری دهانت را می بویند مبا دا گفته باشی دوستت دارم دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد روزگار غریبیست نازنین
آرزو دارم ماه همیشه کامل ودرخشان باشه وشما همیشه راحت وخوب باشی هر وقتی شما خواستی تغییر بدی روشنایی رو بخاطر داشته باش من بهترین شبها رو برات ارزو کردم
مثل یه گل رز به اب نیاز داره مثل فصول سال که به تغییر نیاز دارن مثل یه شاعرکه به قلم نیاز داره من به تو نیاز دارم
دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی
ازدواج حقیقی یعنی هر روز عاشق همان شخص شدن
شاید یه کسی شبها برای اینکه خوابتو ببینه به خدا التماس میکنه!! شاید یه کسی به محض دیدن تو دستش یخ میزنه و تپش قلبش مرتب بیشتر میشه!! مطمِئن باش یکی شبها بخاطر تو تو دریایی از اشک میخوابه!! ولی تو اونو نمیبینی؟؟ شایدم هیچ وقت نبینی
تو را به یاد آن روز...... تو را به گلبرگ های خشک آن رز خشکیده....... تو را به روز اول بار دیدنت.........تو را به اولین نگاه عاشقانه....... تو را به یاد بارون روز نیامدنت..... تو را به تنهایی روز رفتنت....... تو را به بوی بارون روز برگشتنت....... تنهایم مگذار دیگر
بوسه اسم است چون عمومی است بوسه فعل است چون هم لازم است هم متعدی بوسه حرف تعجب است چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند بوسه ضمیر است چون از قید انسان خارج نیست بوسه حرف ربط است چون 2 نفر را به هم متصل میکند
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد عجب از محبت من که در او اثر ندارد غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
بزرگترین گناه: سکوت... بزرگترین شجاعت: بگویی دوستت دارم... بزرگترین سرمایه: دوست... بزرگترین اسرار: صداقت... بزرگترین افتخار: عاشق شدن... بزرگترین هنرعاشق ماندن
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد . با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد . این پرپر شد ن از گل نیست از طبیعت است و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است
می خواستم اسمتو روی سینه ام خال کوبی کنم اما ترسیدم که صدای قلبم تورو اذیت کنه...
نگو بار گران بودیمو رفتیم. نگو نامهربون بودیمو رفتیم. آخه اینها دلیل محکمی نیست. بگو با دیگران بودیم و رفتیم
سلام
موفق باشی دوست من
سلام
وبلاگ خوبی داری فاطمه خانم
من شما رو لینک کردم خوش حال میشم منو لینک کنید