من ستاره هارم دوست ندارم چون خیلی زیادن. درسته مغرور نیستن ولی ازشون بدم میاد شاید چون همیشه هستن و آدم هیچ وقت دلش واسشون تنگ نمیشه. بعضی وقتا می گم اینا پیامبران. اونی که از همه پرنور تره حضرت محمد چون به ما نزدیک تره و اختلاف سنیمون با اون کمتر از پیامبرای دیگست.اون ستاره هم که از همه خوشگل تره فکر کنم حضرت یوسف. اونی هم که از همه کم نور تره ایوب نبی. چون فکر کنم خدا اینقد امتحانش کرده که بیچاره دیگه حوصله نداره هی چوب بریزه تا پر نور بشه یکم می ریزه آخه فکر کنم صبرش داره تموم میشه. اون ستاره دنباله دارم حضرت فاطمست مامان همه آدما شاید خیلی نگرانه پسرش مهدیه هی ازین وره آسمون میره اونوره آسمون فکر می کنه اگه مهدی بیاد زمین. آدما مثل همه که پهلو. خودش و شکوندن بهش سیلی زدن. شوهرش و سره نماز بی معرفتی کشتن. همه بچه هاشو عذاب دادن. رو سره باباش آب دهن و خاکستر می ریختن. با مهدیم این کارو می کنی. ولی نمیکنیم که آخه می دونم شانسی که ما داریم همین مردیم اون میاد.
ولی ماه رو دوست دارم چون تنها دوستمه. نمی دونم کفره یا شرک ولی فکر می کنم این خداست. ۱۴ روز پیش آدم زنده هاست ۱ روزم که نمیبینیمش پیش اونایی که مردن. وقتی قرص ماه کامله یعنی آدمای بیشتری دارن با خدا حرف می زنن. اون موقع هایم که ماه میگیره خدا میره مرخصی فرشته ها ماساژش می دن هر چی قلنج داره رو میشکونن. البته خدا رییسه هر وقت بخواد می تونه بره هر وقتم بخواد می تونه بیاد. ولی عدل و رعایت می کنه.