دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست

دوستت دارم

 
 
 
 
بی تو
بی تو به روی پلکم لم داده خون و شبنم
بی تو شکسته ام من ذهنم گسسته از هم
بی توچه برگریزی در باغ حمله ورشد
می ریخت استخوانم بر سنگ وخاک کم کم
بی تو اگر بمیرم نام و نشان ندارم
باید بگویم اینک زاین مرگ می هراسم

بی تو نوشتن من محدود یا نحیف است
بی تو است قصه ام گنگ بی تواست شعر مبهم
بی تو نمی شود گفت با هیچکس غمم را
بی توکجاست همدل بی تو کجاست همدم؟
حالا که نیستی تو ای کاش من بمیرم
بی تو دراحتظارم در انتظار مرگم
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد