دختر ابریشمی

قرار نیست

دختر ابریشمی

قرار نیست



میدونم که روزگارت پر از گلای وحشی
من یه شاخه شکستم می تونی منو نبخشی
تو یه سایبون امنی واسه بلبلای عاشق
منم اون اسیر موجا توی حسرت یه قایق
بدون اما عاشقت بود اونکه می گفتی دیوونه ست
آره دیوونگی داره اونکه خنده شم بهونه است

با لبات قهرم با چشات قهرم
نگام نکن با نگات قهرم
عاشقت بودم نفهمیدی
هی بهت گفتم هی تو خندیدی


زخم زبونت به دلم نشست
سنگ عاشقا سرمو شکست
یادمه یه روز مست و مستونه
داد زدم بیا بیرون از خونه
سنگ آخرو تو به من بزن


خندیدی گفتی برو دیوونه
وقتی که عشقو دیدی تو نگام
وقتی که اسمت اومد رو لبام
داد زدم یه روز توی کوچه ها
اینو بدونین همسایه ها
من دیگه دارم می میرم براش
خندیدی گفتی عاشقم نباش گفتی عاشقم نباش عاشقم نباش نباش

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد