مهربانا!
میدانم که تا تو راهی نیست.
میدانم که آسمان فیض و رحمتت همه جا بر سرم سایه دارد.
میدانم که دستهای سبزت همیشه پشت و پناهم است.
میدانم که تو ، تنها تو نگران لغزشهای ناتمام من هستی.
اما نمیدانم ؟؟؟؟؟؟؟ 
چرا هرروز که میگذرد از تو دورتر میشوم؟!!!!
دلم را به دست آب می سپارم و سبزی روحم را به شیرینی ناپایدار و فریبنده ی گناهان.
کمکم کن!
من این لذتها را به بهای دوری از تو نمی خواهم. من تو را میخواهم.
تنها تو را...ای مهربانترین مهربانان!
سلام به شما عزیز
میدونی اونی که توصداش میکنی همیشه بهمون نزدیکه ولی این دنیااینقدرمشکلات ولذت رو باهم داره که باعث میشه فکرکنی که نه تورومی بینه ونه صداتومیشنوه گرچه مواقعی توزندگی هست که بیشترنزدیکی بهش رو حس میکنی واحساس میکنی باهاته - درصورتیکه وقتی فکرکنیم همیشه باهامونه وهرچی داده بخاطرعشق وعلاقش به بنده هاش بوده که داده پس توهم همیشه سپاسگزاروشاکرباش وازنعمت هاش سعی کن خوب بهره ببری تا شاید بالذت بردن ازنعمت هاش بیشتربتونی یادش کنی. همیشه پایدارباشی.